Dictiornary-Farsi | The train came in on time . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
The train came in on time .	قطار به موقع رسید ( سروقت )


Search result with all words

Is there train running on time?	آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
What time does the train arrive in London?	چه وقت قطار به لندن می رسد؟
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time.	شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.
Other Matches

train	سلسله
train	پروردن ورزیدن
train	فرهیختن
train	ورزش کردن
train	عقبه یکان
train	نشانه رفتن
train	رشته
train	تربیت کردن
train	فریب اغفال
train	تله
train	قطار
train	دنباله
train	دم
train	ازار
train	رشته سلسله
train	متلزمین
train	نظم ترتیب
train	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train	حیله
train	کاراموزی کردن
train	تعلیم دادن
Does this train go to ... ?	آیا این قطار به ... میرود؟
train	یک رشته موج
train	اماده کردن اسب
train	تمرین
train	اموزش دادن
train	پیش قطار
train	بنه یکان
train	ترن
train	مسیرجریان کار
train	کاروان
train	بنه دریایی
train	بنه اماد
toilet-train	آموزشدادنبهبچهبرایکنترلادرارومدفوع
underground train	ترنزیرزمینی
train station	ایستگاهقطار
power train	آموزشقدرت
passenger train	قطارمسافربری
commuter train	قطارمسافربری
goods train	قطار حمل کالا
goods train	قطار باربری
gravy train	منبع در امد نامشروع
gravy train	منبع درامد بدون زحمت
breaking down train	راه اولیه
impluse train	پالس
impluse train	توالی ایمپولز
battering train	توپخانه محاصره
When is the last train to Oxford?	چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
When is the next train to Oxford?	چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
intercity train	قطار بین شهری با توقف
Is there a train to the airport?	آیا برای فرودگاه قطار هست؟
electric train	قطار برقی
electric train	ترن برقی
explosive train	فتیله انفجاری
explosive train	مدار انفجار مسیر انفجار
express train	قطارویژه تندرو
a thorugh train	قطار بدون توقف
intercity train	قطار بین شهری
boat train	[خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
When does the train arrive?	قطار کی می رسد؟
cogging train	مسیر اولیه
Is this the train to Liverpool?	آیا این قطار شهر لیورپول است؟
There is a train to London at 8.	یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
I'd like a train timetable.	من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
burning train	مسیر اشتعال
blooming train	مسافت نورد
gravy train <idiom>
accomodation train	راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
train journey from ... over ... to ...	مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
i lost the train	قطار را از دست دادم
i lost the train	به قطار نرسیدم
train driver	راننده قطار
igniter train	مدار اتش
igniter train	مدار مشتعل کننده
When wI'll the train arrive ?	چه وقت قطار می آید ؟
train [teach]	تدریس کردن
train ride	گردش با قطار
train [teach]	تعلیم دادن
train [teach]	تربیت کردن
train [teach]	آموزش دادن
train [teach]	اموزاندن
train [teach]	درس دادن
igniter train	مجموعه چاشنی
train [teach]	یاد دادن
pulse train	قطار تپشها
train of waves	قطار موج
pulse train	سلسله تپش ها
boat train	ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
parliamentary train	قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
omnibus train	قطاریکه هر ایستگاهی می ایستد
limited train	قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited train	قطارمحدود
train priter	چاپگر سلسلهای
unit train	بنه اماد یکان
unit train	بنه یکان
train priter	چاپگرقطاری
freight train	قطار باری
train oil	روغن نهنگ
train of thought	رشته افکار
train oil	روغن بالن
wave train	قطار موج
train path	اجازه عبور ترن روی یک خط
train headway	فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
powder train	فتیله باروتی
powder train	مدار خرج مدار باروت
Does the train stop in London?	آیا قطار در لندن توقف دارد؟
troop train ration	جیره طبخی بین راه
troop train ration	جیره بین راه
train lighting battery	باتری روشنایی ترن
The train ran off the rails.	قطار از خط خارج شد
The train was 10 minutes late.	قطار 10 دقیقه دیر رسید
She interrupted the train of my thoughts.	رشته افکارم را پاره کرد
Your train will leave from platform 8.	قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
cogging mill train	مسیر دستگاه نورد شمش
train operator [American E]	راننده قطار
When does the train [bus] to ... depart?	قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
Is the train from Leeds late?	آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
Luchily for me the train was late.	خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
How long does the train stop here?	چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
the train runs without a stop	قطار بدون ایست
the train runs without a stop	میرود
Is this the right platform for the train to London?	آیا این سکوی قطار لندن است؟
Drop me off in front of the train station!	من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
What platform does the train to York leave from?	قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
What platform does the train from York arrive at?	قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
Change at London and get a local train.	در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
We rushed ( hurried ) back to the train station.	با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
I'll let you know when the time comes ( in due time ) .	وقتش که شد خبر میکنم
down time	زمان توقف
in no time <idiom>	سریعا ،بزودی
down time	مرگ
even time	دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
time out <idiom>	پایان وقت
to know the time of d	هوشیاربودن
time after time <idiom>	مکررا
while away the time <idiom>	زمان خوشی را گذراندن
in time <idiom>	قبل از ساعت مقرر
down time	زمان تلف
out of time	بیموقع
out of time	بیگاه
to keep time	موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
to know the time of d	اگاه بودن
out of time	بیجا
take one's time <idiom>	انجام کاری بدون عجله
down time	زمان بیکاری
specified time	وقت معین
some other time	دفعه دیگر [وقت دیگر]
time and again	بکرات
time and again	چندین بار
There is yet time.	هنوز وقت هست.
there is a time for everything	هرکاری وقتی
some time or other	یک وقتی
down time	مدت از کار افتادگی
some time	مدتی
down time	وقفه
down time	زمان تلفن شده
to d. a way one's time	وقت خودرا به خواب و خیال گذراندن
at another time	در زمان دیگری
there is a time for everything	دارد
time is up	وقت گذشت
she is near her time	وقت زاییدنش نزدیک است
time in	ادامه بازی پس از توقف
some time	یک وقتی
keep time <idiom>	نگهداری میزان و وزن
just in time	روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
in the time to come	اینده
in the mean time	ضمنا
in no time	خیلی زود
what is the time?	چه ساعتی است
since that time. thereafter.	ازآن زمان به بعد (ازاین پس )
what time is it?	چه ساعتی است
up time	زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
two time	دو حرکت ساده
many a time	چندین بار
many a time	بارها
in the time to come	در
some time or other	یک روزی
i time	time Instruction
in time	بموقع
in time	بجا
just in time	درست بموقع
one-time	سابق
one-time	قبلی
one-time	پیشین
it is time i was going	وقت رفتن من رسیده است
old time	قدیمی
four-four time	چهارهچهارم
all-time	بالا یا پایینترین حد
all-time	بیسابقه
three-four time	نت
all-time	همیشگی
two-two time	نتدودوم
what is the time?	وقت چیست
mean time	زمان متوسط
What time is it?What time do you have?	ساعت چند است
do time <idiom>	مدتی درزندان بودن
for the time being <idiom>	برای مدتی
from time to time <idiom>	گاهگاهی
on time	مدت دار