Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
عیب پوشی کردن
Other Matches
shortcoming
نقایص
shortcoming
کسری
shortcoming
کمبود
shortcoming
نکته ضعف کمبود
shortcoming
کاستی
shortcoming
قصور
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
defect
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
in defect
ناقص
in defect
دارای کاستی
in defect
کم
defect
اهو
defect
عیب
defect
نقص
defect
ترک کردن
defect
معیوب ساختن
defect
کاستی
defect
مرتدشدن
defect
خطا
defect
عیب و نقص
latent defect
نقض پوشیده
latent defect
عیب ناپیدا
functional defect
نقص کارکردی
conspicuous defect
نقض مشهود
insulation defect
نقص ایزولاسیون
insulation defect
نقص عایق بندی
frenkel defect
زوج فرنکل
line defect
دررفتگی
conspicuous defect
عیب اشکار
crystal defect
نقص بلور
defect skipping
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
deficiency and defect
کسر و نقصان
dislocation defect
نقص جابجایی
compensation for defect
ارش عیب
freedom from defect
بی عیبی
freedom from defect
عاری بودن ازعیب
frenkel defect
نقص فرنکل
lattice defect
نقص شبکه
defect description
توضیح نقص
defect description
توضیح اشکال
defect description
توضیح خرابی
defect description
توضیح مشکل
line defect
نقص خطی
immune defect
کمبود ایمنی
[پزشکی]
defect description
توضیح عیب
immune defect
نقص ایمنی
[پزشکی]
schottky defect
نقص شوتکی
point defect
نقص نقطهای
option of defect
خیار عیب
mental defect
نقص عقلی
mass defect
نقصان جرم
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all
بارانی یا روپوش
cover all
رولباسی
to cover in
پوشاندن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
take cover
جان پناه گرفتن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover up
پیچیدن
to cover up
پوشاندن
under cover
سربسته درپاکت
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
under cover
<idiom>
پنهان شدن
to cover in
پرکردن
cover
بسته بندی
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
جلد سرپوش
cover
تامین
cover
حاوی بودن درپوش
cover
حایل شدن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
بازی دفاعی
cover
سقف زدن
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
سطح برف
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
نگهبان بگوش
cover
امادگی
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
روپوش
cover
تامین کردن
cover
پاکت
cover
جلد کردن
cover
پنهان کردن
cover
طی کردن
cover
انجام دادن
cover
اختفاء
cover
پوشش
cover
جلد
cover
پوشاندن
cover
سرپوش
cover
حفاظ
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
رویه لفاف
to cover much ground
جامع بودن
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
protective cover
روپوش حفاظ
protective cover
روکش محافظ
radiator cover
روکش رادیاتور
saddle cover
زین پوش
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
غاشیه
pillow cover
ستونمخروطی
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
bed cover
روتختی
filter cover
پوششفیلتر
glass cover
پوشششیشهای
head cover
محافظسر
lever cover
پوششدربازکن
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
seat cover
پوششصندلی
sliding cover
پوششمتحرک
speaker cover
پوششصدا
valve cover
روپوشسرپاپ
dust cover
سرپوش غبارگیر
battery cover
پوششباطری
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
cover girls
ستارهی روی جلد
to cover much ground
رسابودن
to cover much ground
وسیع بودن
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
pan cover
پوششکنه
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
duvet cover
روپوشقابلشستشو
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl
ستارهی روی جلد
loose cover
روکش
comparative cover
پوشش نسبی
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame
عذر
cover shame
بهانه
cell cover
درپوش باتری
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
binding cover
پوشش تعهد شده
depleted cover
پوشش کاهسته
depleted cover
پوشش کاسته شده
dish cover
سرپوش
batterty cover
سرپوش باتری
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover plate
صفحه سرپوش
communication cover
پوشش مخابراتی
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
column cover
پوشش ستون
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
cover an angle
زاویهای را بستن
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
cloud cover
غلظت ابر اتمی
extra cover
بازیگر بل گیر
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
fire cover
پوشش اتش
hatch cover
درپوش دوردریچه
piston cover
کف پیستون
hub cover
قالپاق چرخ
ice cover
یخپوش
insurance cover
پوشش بیمه
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
magneto cover
سرپوش مگنت
open cover
بیمه نامه باز
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
piston cover
پوشش پیستون
hatch cover
درب دهلیز
protective cover
پوشش حفافتی
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
base cover
عکس برداری اولیه
air cover
پوشش هوایی
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
protective cover
جان پناه دفاعی
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com