Dictiornary-Farsi | To keep late nights | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 79 (5 milliseconds)

English	Persian
To keep late nights [hours]	شب زنده داری کردن


Other Matches

nights	شب
first nights	شب اول
first nights	شب افتتاح
first nights	گشایش شب
o nights	در شب ها
nights	تاریکی
nights	شب هنگام برنامه شبانه
nights	غروب
He stayed three nights with us.	سه شب پیش ما بود
I am invited tonight of all nights .	دعوت شدم آن هم امشب
I am getting late.	دارددیرم می شود
to be late	دیرکردن
to be late	دیر امدن
to be late	دیر رسیدن
of late	اخیرا
of late	دراین روزها
late <adj.> <adv.>	دیر
I am late.	من دیر کردم.
Better late than never. <proverb>	دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
Better late than never! <proverb>	دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
Better late than never. <proverb>	آهسته برو همیشه برو.
Nobody was late except me .	هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
Better late then never. <proverb>	تاخیر بهتر از هرگز است .
late	کند
it is very late	بسیار دیر است
he may come late	شایددیر بیاید
late	دیراینده
late	اخیر
he may come late	ممکن است دیر بیاید
late	متوفی
late	مرحوم
late	زیاد
late	تادیرگاه
late	تا دیر وقت اخیرا
it is very late	خیلی دیرشده است
late	دیر
late	تازه گذشته
to keep late hours	دیر خوابیدن
the late rains	بارانهای اخیر
Before it is too late . while one has the chance .	اگر فرصت با قی است ( از دست نرفته )
Damn it, you are late again!	لعنتی باز تو دیر کردی. [دیر آمدی]
She procrastinated until it was too late .	آنقدر دفع وقت (وقت کشی ) کرد که دیگه کار از کار گذشت
the late governor	فرماندار اخیر
It is never too late to mend. <proverb>	براى اصلای شدن هیچگاه دیر نیست .
late latinu	لاتین دورههای بعد
It is never too late to learn . <proverb>	براى کسب علم هیچ موقعى دیر نیست .
of late years	دراین چند سال گذشته
late maturing	دیررس
late war	جنگ قبلی
late time	زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
keep late hours	دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن
to keep late hours	دیر برخاستن
the widow of the late	زن مرحوم .....
iwas late	دیرم شد
what made you so late	چه شد که این همه دیر کردید
your late father	مرحوم پدرتان
iwas late	دیر کردم
iwas late	دیررسیدم
keep late hours	دیر خوابیدن و دیر برخاستن
late time	زمان سکته انفجار
We were afraid lest she should get here too late .	ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
late cut	ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
i was up late last night	بودم
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
I wI'll come as late as I possibly can .	تا آنجائیکه بشود دیر می آیم
It is never too late to mend.	هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
Do you get up early [late] in the morning ?	آیا شما صبح ها زود [دیر] از خواب برمیخیزید؟
late-Modern architecture	[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
Depending on how late we arrive ...	بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
Luchily for me the train was late.	خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
The train was 10 minutes late.	قطار 10 دقیقه دیر رسید
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
Dont be late for work.	دیر سر کار نیایی (سر وقت بیایی )
It is too late . the die is cast .	کار از کار گذشته
Is the train from Leeds late?	آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.	عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb>	کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست