Dictiornary-Farsi | Tourists have stayed away in droves this summer. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 70 (6 milliseconds)

English	Persian
Tourists have stayed away in droves this summer.	این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.


Other Matches

tourists	سیاح جهانگردی کردن
tourists	جهانگرد
tourists	گشتگر
droves	گله
droves	رمه
droves	دسته
droves	محل عبوراحشام
droves	ازدحام
stayed	ایست
stayed	انکر
stayed	سپر
stayed	سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
stayed	بکسل طولی ناو
stayed	ماندن
stayed	توقف کردن
stayed	نگاه داشتن
stayed	بازداشتن
stayed	توقف مکث
stayed	سکون
stayed	مانع عصاء
stayed	نقطه اتکاء
stayed	تکیه مهار
stayed	حائل
stayed	توقفگاه
i stayed there for days	سه روز انجا ماندم
He stayed three nights with us.	سه شب پیش ما بود
We stayed at the seaside for one week .	یک هفته کنا ردریا ماندیم
He wisely stayed at home .	عقل کردودرمنزل ماند
cable-stayed bridges	کابلهایبرقراریپل
I stayed at the hotel with some friends.	با دوستانم درهتل ماندم
I stayed up reading until midnight.	تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
I stayed in concealment until the danger passed.	خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
summer	تابستان
summer	تابستانی
summer	چراندن تابستان را بسر بردن
summer is in	تابستان رسید
summer	ییلاق
summer tree	شاه تیر
summer tree	حمال
summer tree	تیرسردر
summer pudding	پودینگ تابستانی
high summer	وسط تابستان
summer camp	پایگاهتابستانی
With the onset of summer.	.با آمدن (فرارسیدن )تابستان
summer resorts	ییلاق عشایر [فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
summer solstice	انقلاب تابستانی
summer solstic	انقلاب تابستانی
full summer	عین تابستان
summer schools	کلاس تابستانی
summer schools	مدرسه تابستانی
summer school	کلاس تابستانی
summer school	مدرسه تابستانی
summer time	فصل تابستان
summer ide	فصل تابستان
Indian summer	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
full summer	چله تابستان
summer house	کوشک
summer draft	سطح بار امن تابستانی
summer draft	خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
summer house	خانه تابستانی
summer house	خانه ییلاقی باغچه دار
summer house	خانه باغچه دار
summer house	کلاه فرنگی
one swallow does not make a summer <proverb>	با یک گل بهار نمی شود
summer bed of a river	بستر تابستانی رودخانه مسیل
humid - long summer	تابستانبلندمرطوب
humid - short summer	تابستانکوتاهمرطوب
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer .	امسال تابستان می رویم کنار دریا
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.	حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.

Tourists have stayed away in droves this summer.

این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.