Dictiornary-Farsi | absolute ceiling | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد


Other Matches

ceiling	سقف
ceiling	ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ceiling	اوج طیاره
ceiling	ارتفاع ابر
ceiling	سقف پرواز
ceiling	تارک
ceiling	حد پرواز
ceiling	پوشش یا اندود داخلی سقف
lantern ceiling	سقف فانوسی
hovering ceiling	حداکثر سقف پرواز ثابت درنزدیک زمین
false ceiling	سقف کاذب
false ceiling	سقف نما
counter ceiling	خوانچه پوش
lining of the ceiling	پوشش زیر سقف
lining of the ceiling	روکوب سقف
lining of the ceiling	لمبه کوبی
luminated ceiling	سقف نورافشان
panelled ceiling	سقف صندوقهای
panelled ceiling	سقف قابسازی شده
personnel ceiling	سقف استعداد مجاز پرسنلی
service ceiling	سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
suspended ceiling	سقف اویخته
counter ceiling	کمرپوش
counter ceiling	سقفواره
ceiling switch	کلید سقفی
budget ceiling	سقف بودجه
ceiling batten	الت
ceiling batten	پردو
ceiling batten	توفال
ceiling button	مقره سقفی
ceiling construction	سقف سازی
ceiling effect	اثر تارک
ceiling lamp	لامپ سقفی
ceiling light	روشنایی سقفی
ceiling panel	لقط
ceiling price	سقف بها
ceiling price	حداکثر قیمت قانونی
ceiling prices	حداکثر قیمت قانونی
beamed ceiling	سقف تیراهن دار
wage ceiling	سقف دستمزد
lining of the ceiling	روکوب سقف
lantern-ceiling	سقف فانوسی
ceiling cornice	قرنیز در بندگاه ها
ceiling joist	تیرآهنسقفی
hit the ceiling <idiom>	عصبانی شدن
ceiling projector	پروژهکتورسقفی
ceiling outlet	تهویهسقفی
ceiling fitting	چراغسقفی
ceiling fan	پنکهسقفی
wage ceiling	حداکثر دستمزد
acoustic ceiling	سقف عایق پوش
ceiling collar	خطسقف
ceiling bracket	قلابسقف
adjustable ceiling fixture	آویز سقفی متحرک
measurement of cloud ceiling	اندازهگیریفشارهوا
maker of paneled ceiling	قاب ساز
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute zero	صفر مطلق
absolute value	مقدار مطلق
absolute value	قدر مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute <adj.>	ضروری
absolute <adj.>	مطلق
absolute <adj.>	خالص
absolute <adj.>	حیاتی
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	حتمی
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute	استبدادی
absolute	ازاد
absolute	کامل
absolute	دایره نامحدود
absolute	مجرد
absolute	مطلق
absolute	غیر مشروط
absolute	مستقل
absolute	خود رای
absolute	کامل قطعی
absolute	غیر مقید
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute	خالص
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute code	برنامه نویسی مطلق
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
absolute altitude	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute volue	ارزش مطلق
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute zero entropy	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute density	چگالی مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address	نشانی مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
absolute advantage	برتری مطلق
absolute address	آدرس مطلق
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
mean absolute deviation	انحراف میانگین
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute error	خطای مطلق
absolute joystick	سکان هدایت مطلق
absolute judgment	قضاوت مطلق
absolute legal	or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute legal	قاعده تسلیط
absolute liability	بدهی مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute magnitude	قدر حقیقی
absolute measurement	اندازه گیری مطلق
absolute methanol	متانول مطلق
absolute monarchy	سلطنت مطلقه
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute ether	اثر مطلق
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute paths	مسیر مطلق
absolute error	اشتباه مطلق
absolute error	اشتباه مطلق تیراندازی
absolute energy	انرژی مطلق
absolute filter	صافی صد در صد
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute frequency	فراوانی مطلق
absolute frequency	بسامد مطلق
absolute gravity	سنگینی مطلق
absolute height	ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute humidity	رطوبت مطلق
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute drought	خشکی مطلق
absolute dry	کاملا" خشک
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute efficiency	کارائی مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute poverty	فقر مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
absolute unit	واحد مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
real absolute value function	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
multiple absolute prediction	پیش بینی چند متغیری مطلق
absolute reaction rate	سرعت واکنش مطلق
absolute refractive index	ضریب شکست مطلق
absolute refractory period	دوره بی پاسخی مطلق
instrument for absolute measurement	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
absolute cell reference	رجوع مطلق سل