Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 186 (2 milliseconds)
English	Persian
absolute judgment	قضاوت مطلق
Other Matches
judgment	رای
judgment	دادنامه
judgment	داوری دادرسی
judgment	قضاوت
judgment by d.	حکم غیابی
d. of judgment	روز داوری
d. judgment	حکم صریح یا روشن
judgment	حکم
value judgment	داوری ارزشی
judgment	فتوی
summary judgment	حکمی که علیه ضامن صادر میشود
enforcement of a judgment	اجرای حکم
ex parte judgment	حکم غیابی
reversal of judgment	فسخ رای
reversal of judgment	نقض حکم
judgment debt	محکوم به مالی
judgment by defult	حکم غیابی
object of judgment	محکوم به
pronouce a judgment	رای دادن
pocket judgment	سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
pass a judgment	حکم دادن
pass a judgment	رای دادن
pocket judgment	سند قطعی لازم الاجرا
pronouce a judgment	حکم دادن
arrest of judgment	سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
declaratory judgment	حکم اشعاری
judgment on technicalities	حکم شکلی
declaratory judgment	حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
enforceable judgment	رای قطعی
foreign judgment	رای دادگاه خارجی
foreign judgment	حکم دادگاه خارجی
judgment by default	حکم غیابی
judgment on procedural matters	حکم شکلی
absolute value	ارزش مطلق
absolute value	مقدار مطلق
absolute zero	صفر مطلق
absolute	ازاد
absolute value	قدر مطلق
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute	استبدادی
absolute	غیر مقید
absolute	کامل
absolute	دایره نامحدود
absolute	مطلق
absolute	غیر مشروط
absolute	مستقل
absolute	خود رای
absolute	کامل قطعی
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute	خالص
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute	مجرد
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute <adj.>	مطلق
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute <adj.>	خالص
absolute <adj.>	حیاتی
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	حتمی
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute <adj.>	ضروری
absolute temperature	دمای مطلق
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
absolute poverty	فقر مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute unit	واحد مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
mean absolute deviation	انحراف میانگین
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
absolute zero entropy	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volue	ارزش مطلق
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute energy	انرژی مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
absolute code	برنامه نویسی مطلق
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute density	چگالی مطلق
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute efficiency	کارائی مطلق
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
absolute dry	کاملا" خشک
absolute drought	خشکی مطلق
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute altitude	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address	نشانی مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute advantage	برتری مطلق
absolute address	آدرس مطلق
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute error	خطای مطلق
absolute paths	مسیر مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute liability	بدهی مطلق
absolute legal	قاعده تسلیط
absolute legal	or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute joystick	سکان هدایت مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute monarchy	سلطنت مطلقه
absolute methanol	متانول مطلق
absolute measurement	اندازه گیری مطلق
absolute magnitude	قدر حقیقی
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute filter	صافی صد در صد
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute ether	اثر مطلق
absolute frequency	بسامد مطلق
absolute error	اشتباه مطلق تیراندازی
absolute error	اشتباه مطلق
absolute frequency	فراوانی مطلق
absolute humidity	رطوبت مطلق
absolute gravity	سنگینی مطلق
absolute height	ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
absolute reaction rate	سرعت واکنش مطلق
instrument for absolute measurement	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق
multiple absolute prediction	پیش بینی چند متغیری مطلق
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
real absolute value function	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
absolute humidity of gas	رطوبت مطلق گاز
absolute system of units	دستگاه احاد مطلق
absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
absolute refractory period	دوره بی پاسخی مطلق
absolute refractive index	ضریب شکست مطلق
absolute index of refraction	ضریب مطلق شکست
absolute income hypothesis	فرضیه درآمد مطلق
absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com