English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
acid test ratio ضریب قدرت پرداخت
acid test ratio تناسب درجه نقدینگی
Other Matches
acid test آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
acid test وسیلهء ازمایش امتحان با اسید
acid test محک
acid heat test ازمون گرمایی با سولفوریک اسید
f ratio بهر اف
ratio قسمت
ratio نسبیت
ratio نسبت
ratio نسبت یک عدد به دیگری
in the ratio of به نسبت
t ratio نسبت تی
t ratio بهر تی
ratio سهم
ratio نسبت معین وثابت
one to zero ratio نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
ratio ضریب
ratio بهر
aspect ratio نسبت طول به عرض یا وترمتوسط بال
sensitivity ratio نسبت حساسیت
abundance ratio فراوانی
aspect ratio نسبت صفحه
settlement ratio نسبت نشست
aspect ratio نسبت دید
sex ratio بهر جنسیت
golden ratio عدد فی [ریاضی]
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
abundance ratio نسبت فراوانی
inverse ratio نسبت معکوس
selection ratio نسبت گزینش
selection ratio بهر گزینش
saving ratio نسبت پس انداز
ionic ratio نسبت یونی
aspect ratio نسبت تصویر
absorption ratio نسبت جذب
absorption ratio ضریب جذب
absorption ratio ضریب درآشامی
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
contact ratio نسبت تماس
deposit ratio نسبت سپرده
compression ratio نسبت تراکم
error ratio نسبت خطا
gear ratio نسبت چره دنده ها
compression ratio ضریب ترکم
feedback ratio نسبت فیدبک
feedback ratio نسبت پس خوراند
fineness ratio نسبت فرافت
concentration ratio نسبت تمرکز
cut off ratio حداقل نرخ قابل قبول
contraction ratio نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
control ratio نسبت فرمان
correlation ratio بهر همبستگی
correlation ratio نسبت همبستگی
critical ratio بهر شاخص
concentration ratio نرخ تمرکز
current ratio نسبت جاری
current ratio وضعیت فعلی
compression ratio ضریب تراکم
activity ratio نسبت فعالیت
age ratio بهر سنی
strength ratio نسبت استحکام
hit ratio نسبت اصابت
image ratio نسبت تصویر
slenderness ratio ضریب رعنائی
impedance ratio نسبت امپدانس
impedance ratio نسبت مقاومت فاهری
impluse ratio نسبت ضربه
impluse ratio نسبت ایمپولز
stress ratio نسبت تنش
gear ratio نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
glide ratio نسبت سریدن
glide ratio نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
distribution ratio نسبت توزیع
cash ratio نسبت نقدینگی
work ratio نسبت کار به استراحت
gyromagnetic ratio نسبت ژیرومغناطیسی
success ratio بهر موفقیت
weight ratio نسبت وزن
shunt ratio نسبت شنت
mobility ratio نسبت تحرک
poisson's ratio ضریب پواسون
viscosity ratio نسبت گرانروی
magnification ratio ضریب تقویت
moduler ratio نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
magnification ratio ضریب بزرگنمایی
transmission ratio نسبت تبدیل جعبه دنده
price ratio نسبت قیمت
velocity ratio نسبت سرعت
ratio estimation براور نسبتی
poisson's ratio در چندی پواسون
void ratio درجه تخلخل
ratio decidendi مبنای اصلی تصمیم
ratio decidendi مستنداصلی رای
ratio detector اشکارساز نسبت
mole ratio نسبت مولی
ratio correlation همبستگی نسبتی
void ratio نسبت منفذها
golden ratio نسبت طلایی [ریاضی]
magnetogyric ratio نسبت ژیرومغناطیس
bypass ratio نسبت کنارگذاری
probability ratio بهر احتمال
knot ratio نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
likelihood ratio بهر درست نمایی
operating ratio نسبت کارکرد موتور یا ناو
voids ratio اندیس تهیگاهها
recycle ratio نسبت بازگردانی
recycling ratio نسبت بازگردانی
cantilever ratio نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
liquidity ratio نسبتهای نقدینگی
reduction ratio نسبت کاهش
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
liquidity ratio نسبت نقدینگی
voltage ratio نسبت ولتاژ
ratio of transformer نسبت مبدل
transformer ratio نسبت مبدل
ratio print عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
transformation ratio نسبت تبدیل
operating ratio نسبت عملیاتی
ratio schedule مقیاس نسبتی
liquidity ratio ضریب نقدینگی
operating ratio نرخ عملیاتی
progressive ratio نسبت تصاعدی
reduction ratio ضریب تقلیل
fixed ratio schedule برنامه نسبتی ثابت
gear transmission ratio نسبت دنده گیربکس
air space ratio درجه تهویه خاک
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
fission to yield ratio بازده اتمی
benefit cost ratio نسبت فایده به هزینه
variable ratio schedule برنامه نسبتی متغیر
cost benefit ratio هزینه
nozzle expasion ratio نسبت واگرایی نازل
current ratio of transformer بازده شدتی مبدل
current transfer ratio نسبت انتقال جریان
debt income ratio نسبت قروض به درامد ملی
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
diffuser area ratio نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
discomfort relief ratio بهر راحتی- ناراحتی
engine pressure ratio نسبت فشار موتور
california bearing ratio اندیس مقاومت کالیفرنی نمایه کالیفرنی
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
file activity ratio نسبت فعالیت پرونده
cost benefit ratio نسبت فایده
air/fuel ratio نسبت هوا به سوخت
inverse ratio or proportion نسبت معکوس
signal to nise ratio نسبت سیگنال به نویز
water cement ratio نسبت اب و سیمان
capital output ratio ضریب سرمایه گذاری
capital output ratio نسبت سرمایه به تولید
ratio of capital to labor نسبت سرمایه به کار
ratio of capital to output نسبت سرمایه به تولید
ratio of specific heats نسبت گرمایی ویژه
singal to noise ratio نسبت سیگنال به اغتشاش
signal to noise ratio نسبت پیام به همهمه
lift drag ratio نسبت برا به پسا
capital job ratio نسبت سرمایه به شغل
charge mass ratio نسبت بار به جرم
voltage ratio of transformer نسبت ولت مبدل
labor capital ratio نسبت کار به سرمایه
capital labor ratio نسبت سرمایه به کار
power to weight ratio نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
secondary emission ratio شدت صدور ثانوی
california bearing ratio توان باربری نسبی کالیفرنیا
wage profit ratio نسبت دستمزد به سود
light output ratio توان نور
marginal capital output ratio نسبت نهائی سرمایه بر تولید
electron charge mass ratio چگالی بار الکترون
light output ratio of a fitting راندمان نوری
fuel air mixture ratio نسبت مخلوط سوخت و هوا
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
acid ترشرو
acid بداخلاق بدجنسی
acid جوهر
acid محک
acid اسید
acid ترشا
acid جوهراسید
acid ترش
acid حامض
acid value عدد اسیدی
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
chloric acid اسیداکسیدکننده بی ثباتی بفرمول 3 HCLO
chloronitrous acid تیزاب سلطانی
benzoic acid بنزوییک اسید
caro's acid پروکسی مونوسولفوریک اسید
acid diluent ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
chloroazotic acid تیزاب سلطانی
boric acid جوهر بوره
boric acid اسید بوریک
nitrohydrochloric acid تیزاب سلطانی
nitromuriatic acid تیزاب سلطانی
caro's acid اسید کارو
chromic acid اسید کرومیک
cinamic acid جوهردارچین
carbonic acid کربنیک اسید
carbonic acid گاز اسید کربونیک
butyric acid اسید بوتیریک
butyric acid جوهرکره
conjugate acid اسید مزدوج
oxalic acid اکسالیک اسید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com