English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
acknowledgement of order تصدیق سفارش
acknowledgement of order تایید سفارش
Other Matches
acknowledgement تصدیق
acknowledgement تایید
acknowledgement اعلام
acknowledgement اگهی
acknowledgement اعلامیه
acknowledgement اقرار
acknowledgement خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledgement اعلام وصول رسید
acknowledgement of paternity اقرارالبنوت
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
acknowledgement of debt اقرار به بدهی
acknowledgement of receipt اعلام وصول
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
by order of فرمان
to the order of به حواله کرد
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
order [placed with somebody] دستور [ازطرف کسی]
in order to ... تا [اینکه ]
re order سفارش دوم باره
in order to ... برای [اینکه]
by order of حسب الامر
In this order. In this way. باین ترتیب
in order صحیح
in order درست
in order that تا اینکه
in order that برای اینکه
in order that he may go برای اینکه برود
in order that i may go برای اینکه بروم
out of order از کار افتاده
out of order خراب
out of order درهم برهم
order off حکم خروج
in order دایر
second order مرتبه دوم
out of order نادرست
well-order خوش ترتیب [ریاضی]
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
to order <idiom> به ترتیب
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
out of order <idiom> کارنکردن
to the order of در وجه
first order مرتبه اول
to the order of بحواله کرد
order about پیوسته پی فرمان فرستادن
order شیوه
order حکم
order سفارش دادن تنظیم کردن
order خرید سفارش خرید
order سفارش دادن
order سبک معماری
order سفارش دادن کالا یا جنس
order نظم دادن
order دستور دادن سفارش
order امر
order سفارش
order حواله کرد حواله کردن دستور
order نظام معماری
order منظم کردن
order دستورالعمل دستور
order سفارش دادن دستور دادن
order مرتب کردن
order ن
order دستورعملیاتی
order حواله
order مرتبه
order راسته
order دستورالعمل
order ترتیب
order دستور سفارش
order ترتیب انجام کار
order دستور
order نظم
order دستور دادن
order فرمان نظم
order رتبه
order کد عمل
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
probation order دستور یا حکم تعلیق مجازات
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
route order فرمان ستون راه رو
second order conditions شرایط ثانوی
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
second order conditions شرایط مرتبه دوم
place an order سفارش دادن
post order حواله پستی
processing of the order انجام سفارش
review order لباس وتجهیزات و وسائل کامل
review order لباس وتحملات سان
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
purchase order سفارش خرید
purchase order دستور خرید
public order نظم عمومی
postal order هزینهپستی
provisional order دستور موقت اداری
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
pay order سندپرداخت حقوق
order of discharge حکم تصفیه
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
order of battle سازمان نیروهایا یکان
order of battle ترتیب نیرو
order of bankruptcy حکم ورشکستگی
order in council تصویب نامه دولتی
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order format قالب سفارش
order format قالب دستور
Lattice [order] شبکه [ریاضی]
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
order for goods سفارش کالا
order code رمز دستور
order cheque چک در نام فرد خاص
order of discharge حکم برائت ذمه
order of fire روش تیراندازی
pay order لیست پرداخت حقوق
partial order ترتیب جزئی
partial order پاره ترتیب
order of service سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
order time زمان سفارش کالا
order off the field حکم خروج
Lattice [order] توری [ترتیب] [ریاضی]
order of the day دستور جلسه
order of the day معادل agenda
order of the day برنامه روزانه
order of matrix مرتبه ماتریس
order of magnitude مرتبه بزرگی
order of fire ترتیب احتراق موتور
order of fire ترتیب توالی اتش
order cheque چک به حواله کرد
in good order <adj.> مرتب
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order [معماری یونی یونان]
balustrade Order ترتیب نرده ستون ها
Attic Order ستون بندی آتنی
assemblage of Order ستون بندی مختلط
arch order [شیوه ی ستون بندی طاق]
American order [سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
good order خوش ترتیب [فلسفه]
pecking order <idiom> راه ارتباط بایکدیگر
Doric Order سبک معماری دوریک
French Order سبک معماری فرانسوی
German Order سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
in good order <adj.> منظم
to order somebody back کسی را فراخواندن
to order somebody back کسی را معزول کردن
to order somebody back کسی را احضار کردن
structure [first order] ساختار [ریاضی]
in good order <adj.> تروتمیز
in order to prevent برای جلوگیری کردن
Ionic Order [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
Giant Order شیوه غول ستونی [معماری]
My stomach is out of order. مزاجم مرتب کارنمی کند
Is your passport in order ? آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
transaction in order liability avoid to
Gigantic Order [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
Order theory ترتیب جزئی [ریاضی]
to set in order منظم کردن
to set in order درست کردن
third order reaction واکنش مرتبه سه
the line is out of order سیم خراب است
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
superior order دستور مافوق
superior order امر مافوق
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
sort order نظم ترتیب
short order خوراکی که زود مهیا میشود
second order reaction واکنش مرتبه دوم
transaction in order معامله به قصد فرار از دین
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
trial order سفارش ازمایشی
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
social order سازمانوساختاراجتماعی
law and order اطاعتازقانون
doric order سبکمعمارییونانقدیم
corinthian order ساختارقرمتی
points of order اخطار نظامنامهای
point of order اخطار نظامنامهای
work order برگ کار
work order درخواست انجام کار حکم کار
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
word order ترتیب واژه ها
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
warning order دستور اگهی
second order factor عامل مرتبه دوم
fragmentary order دستور جزء بجزء
embarkation order ترتیب سوار شدن یا بارگیری
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
dispatch order سفارش حمل سریع
disassembly order روش پیاده کردن وسیله
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
development order دستوربهبود اماد
development order دستور ساخت اماد
descending order ترتیب نزولی
delivery order حواله تحویل
delivery order دستور تحویل کالا
decreasing order ترتیب کاهنده
daily order دستور روز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com