English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English Persian
adjacent lines خطهای مجاور
Other Matches
adjacent دو میدان متصل به دو گروه مجاور
adjacent دو گرهای که توسط مسیری به هم وصل اند که هیچ گره دیگری به آن وصل نیست
adjacent آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
adjacent هم جوار
adjacent مجاور
adjacent دیواربدیوار
adjacent همجوار
adjacent مجاور همسایه
adjacent نزدیک
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
adjacent span دهانه متصل
adjacent video ویدئو مجاور
adjacent span دهانه متصل
adjacent rows ردیف های مجاور [رج های مجاور]
adjacent point نقطه های مجاور
adjacent channel interfernce تداخل کانال مجاور
lines اتصال فیزیکی به ارسال داده
lines شعبه
lines لاین
lines رشته
outside lines خطوط حمله
by-lines کار یاشغل اضافی وزائد
by-lines خط فرعی راه اهن
by-lines خط دوم یافرعی
lines : خط
lines ترازکردن
lines اراستن
lines بخط کردن
lines خط دار کردن
lines خط انداختن در
lines : خط کشیدن
lines لجام
lines دهنه
lines جاده
lines طناب سیم
lines رسن
lines ریسمان
lines رشته بند
lines محصول
lines ردیف
lines سطر
lines استرکردن
lines پوشاندن
lines طرز
lines حدود رویه
lines خط زدن
lines نسب
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines لوله منفردی در سیستم سیالات
lines جبهه جنگ
lines خط
lines طناب خط
lines خط صف
lines صفی در خط
lines در سمت
lines سیم
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
hard lines بدبختی
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
guide lines دستورالعملها
striped lines خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
lines man سرباز صف
lines of communication خطوط مواصلاتی
hard lines سختی
guide lines خط مشیها
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
flow lines خطوط جریان
flying lines لولههای متحرک
frapping lines طناب تعادل کمکی ناو
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
front lines خط مقدم جبهه
front lines خطوط مقدم
front lines خطوط جلو جبهه
ghost lines نوارهای فسفردار
grid lines خطوط شبکه
voltage between lines ولتاژ بین خطوط
lines of force خطوط قوا
lines of force خطوط نیرو
load lines علایم بارگیری
two parallel lines دو خط موازی
lazy lines سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
hot lines تلفن قرمز
hot lines خط تلفنی بیست و چهار ساعته
fuel lines خطوطسوخت
lines of latitude خطوطعرضجغرافیایی
lines of longitude خطوططولجغرافیایی
suspension lines خطوطآویزان
read between the lines <idiom> پیدا کردن مفهوم ضمنی
curvature lines خطوط منحنی
to read between the lines معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
symmetry lines خطوط تقارن
marriage lines گواهی نامه عروسی
open lines خطوط باز شطرنج
papillary lines خطهای برجسته انگشتها
passage of lines عبور از خط
passage of lines عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
retrace lines خطهای بازگشتی
return lines خطهای بازگشتی
side lines محوطه بیرون از خط کناری
spectral lines خطوط طیفی
stream lines خطوط جریان
curvature lines خطوط مدور
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
picket lines خط دستکها
plumb lines خط عمودی
plumb lines ریسمان شاغول
plumb lines خط قائم
branch lines خط فرعی
branch lines شاخه
power lines خط جریان قوی
party lines خط خصوصی تلفن
party lines خط مشترک
party lines مرز مشترک
party lines خط دستهای
clothes lines ضبه زدن و انداختن حریف
plumb lines شاقول
picket lines خط پرچین
picket lines خط نرده ها
picket lines صف کارگران اعتصابی
production lines خط تولید
assembly lines تیمار خط
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines خط مونتاژ
assembly lines خط کلی
assembly lines خط تولید
main lines نهر اصلی
main lines نهر مادر
main lines کانال اصلی
extension lines خطوط دنباله
contour lines خطوط میزان منحنی
contour lines منحنی تراز
contour lines خط هم ارتفاع
cotidal lines خطوط هم مد
cotidal lines خطوط مدیکسان
dark lines خطوط تاریک
dedicated lines خطوط اختصاصی
drawing lines خط کشی
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
punch-lines لب مطلب
punch-lines جمله اساسی واصلی
absorption lines طیف جذبی
absorption lines خطوط دراشامی
active lines خطهای فعال
balmer lines خطوط بالمر
main lines خط اصلی
microwave transmission lines خطوط انتقال ریزموج
equal cost lines خطوط هزینه برابر
emission spectrum lines خطوط نشری
magnetic lines of force خطوط نیروی مغناطیسی
magnetic lines of force خطوط قوای مغناطیسی
chisel marking fine lines پرداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com