Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 173 (8 milliseconds)
English	Persian
advance march	فرمان پیش
advance march	پیشروی حرکت به جلو
Other Matches
march	راه پیمایی
to march forth	پیش رفتن
march	پیش روی گام به گام شمشیرباز
march	راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march	راه رفتن
march	تاختن بر
march	نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march	قدم روکردن
march	ماه مارس راه پیمایی کردن
march	پیشروی
march	سیر روش
march	موسیقی نظامی یا مارش
march	گام نظامی
march	قدم برداری
march	قدم رو
frog-march	غوک واربردن
route march	راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
administrative march	راهپیمایی اداری
admirals' march	سلام تیمساری
frog march	غوک واربردن
march outpost	نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
march past	رژه
march past	رژه رفتن
march unit	یکان راهپیمایی
march unit	قسمتی ازستون راهپیمایی
motor march	راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
march order	ترتیب حرکت دستورراهپیمایی
march order	دستورحرکت
close march	راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
counter march	تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
dead march	اهنگ عزا
dead march	موزیک عزا
dead march	مارش عزا
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
march order	ف__رمان ح__اضر به راه
forward march	قدم رو
march column	ستون راهپیمایی
march of events	جریان یا سیر حوادث
march order	حاضر براه کردن
approach march	راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
quick march	راهپیمایی تند
funeral march	راه پیمایی درمراسم جنازه
to march past	رژه رفتن
march order	ترتیب راهپیمایی
to steal a march on any one	بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
tactical march	انتقال جنگی
tactical march	نقل
tactical march	حرکت جنگی
right oblique march	میل به راست رو
quick march	گام برداری تند
quick march	مارش تند
quick march	قدم رو
rate of march	نواخت حرکت
rate of march	سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
rate of march	نواخت راهپیمایی
left flank march	سمت چپ رو
double times march	قدم دو
left flank march	فرمان سمت چپ رو
left oblique march	فرمان میل به چپ رو
left oblique march	میل به چپ رو
double times march	بدو رو
to try to stop the march of time	تلاش به جلوگیری از گذشت زمان کردن
Aries the Ram (March 21 )	برجحمل
advance	ترفیع رتبه دادن
advance	مساعده دادن
in advance <adv.>	از قبل
in advance <adv.>	پیشاپیش
advance	پیشروی
advance	بهبود
advance	پیشرفت
in advance <idiom>	سرساعت
advance	پیشرفت
advance	حرکت دادن چیزی به جلو
advance	پیش پرداخت
advance	پیش برق
advance	عالی
advance	ترقی کردن پیش پرداخت
advance	پیشروی پیشروی کردن
advance	پیشرفت طولی ناو
advance	مقدم
advance	اعتبار
advance	پیش افتادن پیش افتادگی
advance	پیش رفتن
advance	راندن
advance	پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advance course	دوره عالی
advance	پیشرفت پیشروی
advance	حرکت به جلو
advance	جلو
advance	پیشنهاد کردن
advance	طرح کردن
advance	اقامه کردن
advance	تسریع کردن
advance	ترقی دادن
advance	جلو رفتن
advance	جلوبردن
advance	مساعده
advance	ازپیش فرستاده شده
advance	قبلا تجهیز شده
advance	قبلا تهیه شده
advance	پیشرفت
advance	ترقی مساعده
advance	وام
advance	پیش پرداخت
advance	پیشروی
advance	پیش بردن
advance cracking	ترکهای عمیق
money in advance	پیش پرداخت مساعده
money in advance	بیعانه
advance point	قسمت نوک
pay in advance	پیش قسط دادن
velocity of advance	تندی پیشرفت
speed of advance	سرعت پیشروی
advance guard	پیشرو
payment in advance	پیش پرداخت
payment in advance	پیش پرداخت کردن
payable in advance	قابل پیش پرداخت
pay in advance	پیش پرداخت کردن
paper advance	جلو رفتن کاغذ
bank advance	وام بانکی
advance purchase	خرید سلف
advance section	قسمت جلویی
advance sign	علامت اوانس
advance to contact	پیشروی برای اخذ تماس
advance variation	واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
announce in advance	از پیش اعلام کردن
advance guard	پیش لشکر پاسدار
axis of advance	محور پیشروی
advance point	قسمت سر جلودار
advance point	گروه نوک
advance guard	طلایه
advance observer	دیدبان مقدم
advance observer	دیدبان جلو
advance officer	افسر جلودار ستون
advance organizer	پیش سازمان دهنده
advance party	گروه پیشرو
advance party	قسمت پیشرو
advance payment	پیش پرداخت
advance section	قسمت مقدم در منطقه مواصلات
buy in advance	پیش خرید کردن
hand advance	میزان کردن دستی
advance freight	پیش پرداخت کرایه حمل
advance detachment	قسمت سرجلودار
advance by echelon	پیشروی رده به رده
advance by echelon	حرکت رده به رده
advance by bounds	پیشروی خیز به خیز
advance force	نیروی پیشروی
advance force	نیروی جلودار اب خاکی
advance gruard	جلودار
advance gruard	یکان جلودار
advance guard	پیش قراول
advance base	پایگاه جلو
advance base	پایگاه مقدم صحنه عملیات
advance by bounds	حرکت خیز به خیز
advance gruard	طلایه
advance gruard	پیش قراول
advance detachment	قسمت پیشرو
advance of defensive line	در جلو خطوط پدافندی
advance command post	پاسگاه فرماندهی جلو
to advance the hand of a clock	عقربه ساعت را جلو کشیدن
spark advance & retard	میزان کردن جرقه
automatic timing advance	تنظیم کننده خودکار
semi automatic advance	میزان کردن نیم خودکار
automatic spark advance	میزان کردن خودکار
synchronous phase advance	خازن همزمان
advance individual training	آموزش تکمیلی انفرادی
film advance mode	دکمه رد کردن فیلم
paper advance setting	جایگاه پیشرفته ورق
To make advance [overtures]	منت کشیدن [برای آشتی]
advance resistance wire	سیم ادونس
advance command post	پاسگاه رده جلو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com