Dictiornary-Farsi | aiming symbol | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (5 milliseconds)

English	Persian
aiming symbol	ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است


Other Matches

aiming	نشانه روی
aiming	دید
aiming circle	زاویه یاب فرماندهی
aiming stake	دستک نشانه روی
aiming stake	شاخص کوچک
aiming post	شاخصهای نشانه روی
aiming point	نقطه نشانی
aiming light	چراغ شاخص
aiming group	دستگاه مثلث گیری
aiming group	عوامل مثلث گیری
aiming field	نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
aiming light	چراغ نشانه روی
aiming test	ازمون هدف گیری
aiming post	شاخص
automatic aiming	تعقیب خودکار
aiming post light	چراغ شاخص
aiming post sleeve	غلاف شاخص
aiming post sleeve	روپوش شاخص
symbol	سمبل
symbol	نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
symbol	رمز
symbol	نشانه
symbol	مظهر
symbol	بصورت سمبل دراوردن
symbol	رقم
symbol	رمز اشاره
symbol	نماد
symbol	علامت
symbol	نشان
symbol	اشاره
symbol	نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
symbol	لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol	رمز اشاره شاخص
symbol	علامت نمون
Symbol font	نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
terminal symbol	علامت پایانی
terminal symbol	نماد پایانی
universal symbol	نماد همگانی
symbol table	جدول نمادها جدول نمادی
symbol table	جدول علامت
symbol manipulation	دستکاری نمادها
symbol table	جدول نمادها
symbol stringe	رشته نمادی
terminating symbol	نماد پایان بخش
tracking symbol	نماد پیگردی
tracking symbol	علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
shorthand symbol	مخفف
abstract symbol	نماد بی مسما
term symbol	نشانه جمله طیفی
status symbol	نشانهی شان و اعتبار
status symbol	علامت مقام
status symbol	نماد منزلت
variable symbol	نماد متغییر
decision symbol	علامت تصمیم
logic symbol	علامت منطقی
logic symbol	نماد منطقی
authority symbol	نماد قدرت
base symbol	علایم قراردادی مبنا
flowcharting symbol	علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
composite symbol	علامت ترکیبی
connector symbol	علامت اتصال
flowchart symbol	نماد نمودار گردشی
flowchapt symbol	نماد روند نما
processing symbol	علامت پردازش
external symbol	علامت خارجی
distinguished symbol	نماد متمایز
logical symbol	علامت منطقی
special symbol	نماد خاص
special symbol	نماد ویژه
accounting symbol	علایم مشخصه حساب
punctuation symbol	نماد نقطه گذاری
annotation symbol	علامت حاشیه نویسی
appropriation symbol	کد اعتبار
appropriation symbol	کد بودجه
phallic symbol	نماد قضیب
nonterminal symbol	نماد غیر پایانی
mnemonic symbol	نماد حفظی
token [symbol, abbreviation]	مخفف
symbol arrangement test	ازمون نمادارایی
symbol digit test	ازمون نماد- رقم
symbol substitution test	ازمون جانشین سازی نمادها
external symbol dictionary	فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
predefined process symbol	علامت فرایند از پیش تعریف شده
predefined process symbol	نماد فرایند از پیش تعریف شده
input output symbol	علامت ورودی- خروجی
It is not much of a reputation (status symbol) for one.	اینهم برای آدم شهرت نشد
kahn's test of symbol arrangement	ازمون نماد ارایی کان
the Green Dot® [recycling symbol]	علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]

aiming symbol

ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است