English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
English Persian
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
Other Matches
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambling درگیر شدن
scrambling املت درست کردن
scrambling کوشش
scrambling تقلا
scrambling بزحمت جلو رفتن تلاش
scrambling تقلاکردن
scrambling بادست وپا بالارفتن
scrambling درهم امیختن
scrambling کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
speech scrambling نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
aircraft هواپیما
aircraft طیاره
aircraft repair تعمیر هواپیما
anti aircraft ضد هوایی
anti aircraft پدافند هوایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
assault aircraft هواپیمای هجومی
axial of an aircraft محور هواپیما
civil aircraft هواپیمای غیر نظامی
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
aircraft vectoring کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft vectoring کنترل سمتی هواپیما
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft system سیستم ساختمان هواپیما
aircraft plumping لوله کشی هواپیما
aircraft specification خصوصیات هواپیما
aircraft section رسدهواپیمایی
aircraft section قسمت هواپیمایی
aircraft rigging تنظیم نهایی هواپیما
aircraft structure ساختمان هواپیما
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
integrated aircraft هواپیمای یک پارچه
shipboard aircraft هواپیمای ناو پایه
tactical aircraft هواپیمای جنگی
tailless aircraft هواپیمای بی دم
ultralight aircraft هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
unmanned aircraft هواپیمای بدون سرنشین
The aircraft got off the ground . هواپیما اززمین بلند شد
aircraft company شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
program aircraft جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
one aircraft was shot down سرنگون گردید
landing aircraft هواپیمای در حال فرود
large aircraft هواپیمای بزرگ
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
marine aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
maritime aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aircraft هواپیمای ناوپایه
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
one aircraft was shot down یک هواپیما
passenger aircraft هواپیمای مسافربری
anti-aircraft ضد هواپیما
aircraft arrestment مهارکردن هواپیما
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
aircraft arresting دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft arresting دستگاه مهار هواپیما
aircraft alternation اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft accident سانحه هوایی
active aircraft هواپیمای درگیر در رزم
active aircraft هواپیمای فعال
aircraft carriers carrier : syn
aircraft carriers ناو هواپیمابر
aircraft carrier carrier : syn
aircraft carrier ناو هواپیمابر
light aircraft هواپیمای سبک
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft defective هواپیمای معیوب
aircraft defective هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft records اسناد هواپیما
aircraft engine موتور هواپیما
aircraft guide مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft handover تعویض کنترل هواپیما
aircraft handover تبادل کنترل هواپیما
aircraft inspection بازرسی هواپیما
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft plotter وسیله ناوبر هواپیما
anti-aircraft missile گلولهموشکضدهوایی
aircraft gun laying رادار هواپیما
rotary wing aircraft هواپیما با بال گردنده
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft modification and control کنترل و هدایت هواپیما
aircraft control unit کابین کنترل هواپیما
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft log book بایگانیها هواپیما
The lights of the aircraft were blinking. چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
variable geometry aircraft هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft maintenance truck کامیونتعمیرهوایی
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
awaiting aircraft availability زمان انتظار درخط تعمیر
awaiting aircraft availability زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
attack aircraft carrier ناو هواپیمابر تهاجمی
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft climb corridor دالان صعود هواپیما
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
lighter than air aircraft هواپیمای سبکتر از هوا
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting gear جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting hook قلاب مهار هواپیما
aircraft control unit قسمت کنترل هواپیما
heavier than air aircraft هواپیمای سنگین تر از هوا
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com