Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
all risk insurance policy
بیمه نامه تمام خطر
Other Matches
all risk insurance
بیمه تمام حوادث
war risk insurance
بیمه خطر مرگ
to u. a policy of insurance
رابکسی دادن
to u. a policy of insurance
سند بیمه
insurance policy
قرارداد بیمه
insurance policy
بیمه نامه
insurance policy
سند بیمه
take out an insurance policy
قرارداد بیمه را منعقد کردن
comprehensive insurance policy
بیمه نامه جامع
risk
خطر امکان خطر
risk
به خطر انداختن
risk
خطر کردن
risk
خطر احتمالی
risk
مخاطره ریسک خطر
risk
احتمال خطر ریسک کردن
risk
غرر
risk
احتمال زیان
risk
به مخاطره انداختن
to something against risk
چیزی را از خطر حفظ نمودن
risk
گشاد بازی بخطر انداختن
risk
احتمال زیان و ضرر
risk
دل به دریا زدن
risk
پذیرفتن خطر
risk
احتمال زیان یاخطر
risk
خطر
risk
مخاطره
risk
ریسک
on risk
در معرض خطر
at the owner's risk
باشد
at the owner's risk
بعهده مالک
split risk
تفکیک خطر
emergency risk
ریسک اضطراری
risk taking
خطرجویی
market risk
خطر بازار
emergency risk
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
to incur a risk
ریسکی را قبول کردن
to run risk
دل بدریا زدن خودرابمخاطره انداختن
to run risk
پیه زیان یااسیبی رابخودمالیدن
flood risk
خطر سیل
at owner's risk
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
at owner's risk
یا حمل جنس باهمین شرط
at the owner's risk
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
to incur a risk
ریسک کردن
risk taker
خطر طلب
risk lover
طرفدار خطر
risk lover
طرفدار ریسک
risk avoider
اجتناب کننده از ریسک
This is a calculated risk.
این یک ریسک حساب شده است
risk avoider
اجتناب کننده از خطر
security risk
ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
war risk
خطر جنگ
degree of risk
میزان خطر
owner's risk
ریسک صاحب کالا
owner's risk
خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
producer's risk
ریسک تولید کننده
prohibited risk
خطر بیمه نشدنی
To take a chance . To risk it.
دل رابه دریا زدن
caculated risk
<idiom>
شانس زیاد برای موفقیت
run a risk
<idiom>
ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
degree of risk
شدت خطر شدت قبول خطر
risk actually incurred
خطر محقق شده
collision risk
خطر تصادم
carrier's risk
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk
خطرات به عهده حمل کننده
risk money
کسر صندوق
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
co insurance
بیمه مشترک
insurance
پول بیمه
insurance
ذخیره مطمئن
insurance
امتیاز مطمئن
insurance
بیمه
insurance
حق بیمه
insurance stockage
ذخیره تامینی
insurance stockage
ذخیره اطمینان
insurance premium
حق بیمه
insurance stockage
ذخیره اضطراری
joint insurance
بیمه اشتراکی
industrial insurance
بیمه صنعتی
I want full insurance.
من با بیمه کامل میخواهم.
What's your insurance company?
شرکت بیمه شما کدام است؟
liability insurance
بیمه بدهی
marine insurance
بیمه بحری
marine insurance
بیمه دریایی
liability insurance
بیمه تعهدی
marine insurance
بیمه حمل دریایی
credit insurance
بیمه نمودن اعتبار
insurance agent
عامل بیمه
health insurance
بیمه بهداشتی
health insurance
بیمه تندرستی
health insurance
بیمه بهداشت
insurance agent
نماینده بیمه
insurance broker
دلال بیمه
insurance broker
واسطه بیمه
insurance certificate
بیمه مشترک
insurance certificate
بیمه اتکایی
insurance certificate
گواهی بیمه
insurance company
شرکت بیمه
fire insurance
بیمه حریق
fire insurance
بیمه اتش سوزی
insurance cover
پوشش بیمه
insurance permium
حق بیمه
hull insurance
بیمه بدنه
credit insurance
بیمه اعتبار
cargo insurance
بیمه محموله
blanket insurance
بیمه کلی
insurance policies
قرارداد بیمه
insurance policies
بیمه نامه
insurance policies
سند بیمه
national insurance
بیمه ملی
national insurance
بیمه اجتماعی
accident insurance
بیمه حوادث
accident insurance
بیمه تصادفات
term insurance
بیمه موقت
term insurance
بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
cargo insurance
بیمه بار
cargo insurance
بیمه محمولات
old age insurance
بیمه بازنشستگی
pension insurance
بیمه بازنشستگی
unemployment insurance
بیمه بیکاری
life insurance
بیمه زندگی
property insurance
بیمه دارائی
contingency insurance
بیمه احتیاطی
claim of insurance
ادعای اخذ بیمه
social insurance
بیمه اجتماعی
life insurance
بیمه عمر
comprehensive insurance
بیمه جامع
comprehensive insurance
بیمه کامل
third party insurance
بیمه شخص ثالث
policy of d.
سیاست واگذاری اوضاع
policy
سیاست
policy
خط مشی سیاستمداری
policy
اداره یاحکومت کردن
policy
رویه
policy
خط مشی روش
policy
بیمه نامه
policy
سند معلق به انجام شرطی
policy
مسلک سیاست
policy
کاردانی
policy
تدبیر
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
policy
خط مشی
policy
مصلحت اندیشی
cost insurance, freight
قیمت بیمه و هزینه حمل
carriage and insurance paid to
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
social insurance fund
صندوق بیمههای اجتماعی
ordinary life insurance
بیمه عمر عادی
cost insurance and freight
سیف
workmen's compensation insurance
بیمهء کار
workmen's compensation insurance
بیمهء ایام کار
public liability insurance
بیمه تعهدات عمومی
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
index linked insurance
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
freight and insurance paid to
هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
insurance and freight cost
هزینه بیمه و حمل
professional liability insurance
بیمه تعهدات شغلی
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
stop go policy
توسعه
stop go policy
سیاست تثبیت
pricing policy
سیاست قیمت گذاری
stabilization policy
سیاست تثبیت اقتصادی
policy options
انتخابهای مورد نظر
social policy
سیاست اجتماعی
commercial policy
سیاست بازرگانی
bearer policy
بیمه نامه بدون نام
blanket policy
بیمه نامه کلی
public policy
سیاست عمومی
blanket policy
بیمه نامه جامع
budgetary policy
سیاست بودجهای
re assurance policy
قرارداد بیمه اتکایی
blanket policy
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
tax policy
سیاست مالیاتی
the policy of the government
رویه دولت
valued policy
بیمه نامه با ارزش معین
voyage policy
قرارداد اجاره کشتی
voyage policy
بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy
سیاست دستمزد
wagering policy
بیمه قماری
endowment policy
بیمهی عمر
ostrich policy
سیاست خود فریبی
policy of pandering
سیاست خودشیرین بودن
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
unvalued policy
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
the policy of the government
سیاست دولت
agreed value policy
بیمه نامه با ارزش توافق شده
time policy
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
time policy
بیمه نامه مدت دار
to a dapt a policy
رویهای اتخاذ کردن
policy-making
سیاست گذاری
policy making
سیاست گذاری
underwrite policy
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
policy options
انتخابهای سیاستی
honesty is the best policy
راستی ودرستی بهترین رویه
employment policy
سیاست اشتغال
labour policy
سیاست استخدام کارکنان
land policy
سیاست اقتصادی مربوط به زمین
economic policy
سیاست اقتصادی
development policy
سیاست توسعه
mixed policy
بیمه نامه مختلط
monetary policy
سیاست پولی
national policy
خط مشی ملی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com