English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
allowed quantum state حالت کوانتومی مجاز
Other Matches
quantum state ویژه حالت
quantum state حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
national [state, federal state] <adj.> دولتی
allowed <adj.> <past-p.> قبول شده
not allowed غیر جائز
not allowed غیر مجاز
allowed <adj.> <past-p.> پذیرفته شده
allowed <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
allowed <adj.> <past-p.> تایید شده
allowed <adj.> <past-p.> تصدیق شده
allowed جائز
allowed مجاز
allowed <adj.> <past-p.> تصویب شده
allowed <adj.> <past-p.> اجازه داده شده
allowed vibrations ارتعاشهای مجاز
no smoking allowed استعمال دخانیان ممنوع
allowed energy levels ترازهای انرژی مجاز
symmetry allowed reaction واکنش مجاز از لحاظ تقارن
quantum کوانتوم
quantum کمیت
quantum مقدار
quantum اندازه
quantum درجه میزان
quantum بسته دادهای که نامش از سیگنال مقدار گذاری شده باشد
quantum پله
quantum ذره
quantum مبلغ
quantum electrodynamics الکترودینامیک کوانتومی [فیزیک]
quantum physics مکانیک کوانتومی [فیزیک]
quantum theory مکانیک کوانتومی [فیزیک]
quantum yield بهره کوانتومی
quantum of action ثابت پلانک
quantum of action کوانتوم کنش
quantum of action کوانتوم اثر
quantum of action مقدار اثر
quantum meruit کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
quantum meruit هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
quantum mechanics مکانیک کوانتومی
quantum of energy کوانتوم انرژی
quantum of energy مقدارکارمایه
quantum yield بازده کوانتایی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
quantum theory نظریه کوانتومی
quantum theory تئوری کوانتوم
quantum sufficit چندان که بس باشد
quantum sufficit بمقدارکافی
quantum statistics امار کوانتومی
quantum phonomenon پدیده کوانتومی
quantum number عدد کوانتومی
light quantum کوانت نور
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
quantum optic اپتیک کوانتومی
quantum leap پیشرفتبسیاربزرگ
time quantum ذره زمانی
quantum valebat هر قدر می ارزید
virtual quantum کوانتوم مجازی
light quantum photon
energy quantum کوانتوم انرژی
equatorial quantum number عدد کوانتومی استوایی
magnetic quantum number عدد کوانتومی مغناطیسی
quantum theory of valence نظریه کوانتومی والانس
quantum wave equation معادله کوانتومی موج
radial quantum number عدد کوانتومی شعاعی
main quantum number عدد کوانتومی اصلی
principle quantum number عدد کوانتومی اصلی
relativistic quantum theory نظریه کوانتومی نسبیتی
quantum libet or placet بمقداری که لازم است
intrinsic quantum number عدد کوانتومی ذاتی
quantum libet or placet باندازه لازم
subsidiary quantum level ترازهای کوانتومی فرعی
to be in a state of a هراسان بودن
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
state- تعیین کردن حال
two state دو حالتی
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
to keep state خود را گرفتن
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
to be in a state of a بیم داشتن
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
corresponding state حالت متنافر
state- حالت
state افهار داشتن افهارکردن
state- افهار داشتن افهارکردن
state- جزء به جزء شرح دادن
state- توضیح دادن
state تعیین کردن حال
state چگونگی
state کیفیت
state جزء به جزء شرح دادن
state- چگونگی
state- کیفیت
state- دولت
state- دولتی حالت
state- کشوری
state- ایالت
state- جمهوری کشور
state- ملت
state- دولت استان
state دولت استان
state ملت
state جمهوری کشور
state دولتی
state سیاسی رسمی وضع
state مقام ورتبه
state ابهت
state افهار کردن وتصریح کردن
state تعیین کردن وقرار دادن
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state ایالت کشوری
state کشور
state وضعیت چیزی
state ایالت
state کشوری
state دولتی حالت
state دولت
state حالت
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- حال
state- تعیین کردن وقرار دادن
state- دولتی
state- افهار کردن وتصریح کردن
state- ایالت کشوری
state- ابهت
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state- وضعیت چیزی
state وضعیت
state- مقام ورتبه
state حال
state- سیاسی رسمی وضع
state توضیح دادن
state- وضعیت
state- کشور
state criminals مقصرین سیاسی
state criminals مجرمین سیاسی
state craft سیاستمداری
state college دانشکده دولتی
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state enterprise بنگاه دولتی
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
state affairs امور مملکتی
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state of war حالت مخاصمه
state ownership مالکیت دولتی
state bank بانک استان
state bank بانک دولتی
state diagram نمودار حالات
state equation معادله حالتی
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state of rest حالت ساکن
state of purity طهارت
state midicine سیستم پزشکی ملی
state of in her itance ملک یا دارایی قابل توارث
state of grace توفیق
state of grace تائید
state of equilibrium حالت تعادل
state of being cheated مغبونیت
state of alert وضعیت امادگی
state of alert وضعیت هوشیاری
state of alert وضعیت اماده باش یکان
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state function تابع حالت
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state guard نیروی نظامی ایالتی
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of stress حالت تنش
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state guard ارتش ایالتی
state hood ایالتی
state prison زندان دولتی
state of siege حالت محاصره
state of being cheated غبن
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
transition state حالت گذار
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
totaliarian state دولت توتالیتر
belonging to the state <adj.> دولتی
to state one's opinion افهارعقیده کردن
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
the state of being married احصان
the outward state فاهر
territory of state قلمرو دولت
supervisor state وضعیت نظارت
supervisor state حالت نظارت
two state variable متغییر دو حالتی
unstable state حالت ناپایا
belonging to the state <adj.> حکومتی
lie in state <idiom> بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state ملکهیارئیسجمهور
head of state پادشاه
State Department وزارت برون مرز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com