English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (6 milliseconds)
English Persian
altar-rail [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
Other Matches
altar قربانگاه
altar قربان گاه
altar مذبح
altar محراب
altar محراب مجمره
altar-screen [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-stair [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
high-altar محراب اصلی
altar-tomb صندوق مزار
altar-piece پرده نقاشی [یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
altar of repose [طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
altar-table میز مقدس در کلیسا
altar-steps [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
high altar مهمترینمحرابکلیسا
altar-facing آذین پیش مهرابی
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
altar of credence [جایگاه نان و شراب مقدس]
altar of credence [محل میز عشای ربانی]
English altar محراب انگلیسی
z rail ریل یا شینه "زد"
rail ریل خط اهن
per rail با راه اهن
third rail ریل کنتاکت
rail دست انداز کمرکش در و پنجره
rail شینه
rail ریل
rail وادارمیانی در و پنجره
rail الت میانی در و پنجره
rail خط اهن
rail نرده کشیدن توبیخ کردن
rail نرده
rail سرکوفت طعنه
by rail با راه اهن
by rail باقطار
rail سرزنش
rail توبیخ
rub rail ریلساینده
rail track مسیرریل
rail track خطآهن
rail section بخشریل
rail joint اتصالریل
metal rail ریلفلزی
sill rail ریلپایه
lock rail ریلقفلشده
hammer rail ریلچکش
damper rail ریلدمبر
cross rail نردهمیانی
closure rail ریلفرعی
check-rail ریلتنظیم
balance rail ریلتوازن
running rail ریلسیار
safety rail سپرامنیتی
communion-rail نرده محراب
frieze-rail نرده پیشخوان
choir-rail [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
chair-rail [قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
transport by rail حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
picture rail قابعکس
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
top rail ریلبالایی
sliding rail ریلمتحرک
towel rail میلهحوله
side rail ریلکناری
cross-rail اسکلت چوبی
to rail a place گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
guard-rail ریل نگهدار حائل ریل
grooved rail ریل شیاردار
guard rail جان پناه
guard rail نرده دست انداز راه پله
guide rail ریل راهنما
guide rail شینه راهنما
hand rail نرده
hand rail جان پناه
hand rail دستگیره نرده
hand rail جانپناه
hand rail دست انداز
grab a rail خارج شدن از موج با گرفتن میله تخته موج
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
guard-rail نرده
bottom rail پاسار
bullhead rail ریل سردوبل
catch a rail برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
conductor rail شینه هادی
conductor rail ریل هادی شمش هادی
contact rail ریل کنتاکت
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
fishplate rail ریل وصلهای
fishplate rail ریل پشت بندی
free on rail تحویل در راه اهن
hand rail دست انداز نرده
hug the rail غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
rail loading سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
rail switch دوراهی
ship's rail راه اهن منتهی به کشتی
rail capacity حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
rail capacity فرفیت راه اهن
railroad rail ریل راه اهن
rail tanker واگن مخزن دار
rail bond پل ریل
post and rail مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی
guard rail نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
rail spike میخ یا پیچ ریل
manning the rail گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
single rail logic منطق تک خطی
skidding door rail ریل زیر در کشویی
bottom side rail ریللغزندهزیرین
strategic concentration by rail سیستم پولی فلزی
bonding resistance of rail مقدار مقاومت اتصال به ریل
strategic concentration by rail نشرمسکوکات فلزی
double curtain rail میلهدوتاییپرده
double rail logic منطق دو خطی
film guide rail ریلراهنمایفیلم
single curtain rail ریلپردهتکی
rail borne vehicle وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
rail cambering machine دستگاه ریل خم کن
pedestrian guard rail جانپناه برای پیاده رو
rail shuttle service سرویسانتقالریل
missile launch rail ریل فراگیرنده موشک
top rail of sash حمایلریلی
rail tank car واگن نفت کش
top and bottom rail of door frame پاسار
to shift freight traffic from road to rail حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com