English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
alternate track شیار متناوب
alternate track شیار جایگزین
alternate track شیار تغییرپذیر
alternate track شیاراصلاح پذیر
Other Matches
alternate یک درمیان
alternate مجموعه دوم از حروف خاص که روی صفحه کلید موجودند
alternate مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
alternate آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate چندین بار
alternate کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternate که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternate برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternate متناوب کردن متناوب بودن
alternate بنوبت انجام دادن
alternate متبادل
alternate یک درمیان امدن متناوب
alternate عوض وبدل
alternate راه کار فرعی
alternate تعویض متناوب
alternate یدکی
alternate ذخیره
alternate to touch نرمش کمر
alternate routing مسیریابی اصلاح پذیر
alternate knot گره یک در میان (نوعی گره تقلبی)
alternate aerodrome فرودگاه یدکی
alternate routing مسیریابی تغییرپذیر
alternate forms شکلهای جانشین
alternate headquarters قرارگاه یدکی
alternate position موضع یدکی
alternate position موضع فرعی
two way alternate operation عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
alternate routing گزینش مسیر دیگر
alternate captain کاپیتان ذخیره
alternate aerodrome منطقه فرودیدکی
alternate traversing fire اتش یدکی سمتی
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
alternate water terminal باراندازابی یدکی
alternate traversing fire اتش یدکی در سمت
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
alternate response test ازمون دو گزینهای
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
Every other day . On alternate days . یکروز درمیان
loading on alternate spans حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
i followed his track ردپایش را گرفتم
to be on one's track رد کسیرا گرفتن
to be on one's track زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to keep the track of something ردچیزیراداشتن
one track فقط در یک وهله
to keep the track of something پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
track off انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
y track سه راهی در خط اهن
one track فاقد قوه ارتجاعی
one track یک راهه
to be on one's track مراقب حال کسی بودن
track down <idiom> جستجو کردن
keep track of <idiom> نگهداری یاداشت
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
off the track بیرون
off the track ازخط پی گم کرده
off the track از موضوع پرت
one track کوتاه فکر
track توالی ردپاراگرفتن
track شیار
track مسیر
track اثار
track دنبال کردن
track مسیرطی شده
track ردیابی کردن
track تعقیب مسیر کردن
track لبه
track باریکه
track مسابقه دویدن
track نشان
track پی کردن
track راه
track خط اهن جاده
track اثر
track رد پا
track پیگردی کردن
track تسلسل
track تعقیب کردن
track در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track ایز
track راهچه
track مسیر دو
track ادامه گوی در مسیربولینگ
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track با طناب کشیدن راه
track تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
track پیدا کردن
track خط
track جاده
track زمین بازیهای میدانی
track رد
track ایز راه
track خط سیر
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
track record سابقه
cinder track زمین دو
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
trick track بازی تخته نردقدیمی
track tension تنظیم شنی تانک
track down a person رد پای کسی را گرفتن و او رادستگیر کردن
track meeting مسابقه دوومیدانی
track mode روش تعقیب هدف
track mode روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
track diagram دیاگرام خط
track per inch مقیاسی از تراکم ذخیره دیسکهای مغناطیسی
track pitch فاصله شیار
track pitch گام شیار درجه شیار
track production شروع تعقیب هدف
track return مدار برگشت
track production فهور هدف
track spacing فاصله بین تعقیبها
track telling ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
track tension کششی شنی
track density تراکم شیار
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
track shoe عاج
warning track منطقهجریمه
one-track mind فردیکهتنهابهیکچیزعلاقمنداست
title track قطعهموسیقیکهپسازنام آلبوم میآید
track meet مسابقاتورزشی
lose track of <idiom> ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
off the beaten track <idiom> غیر عادی
one-track mind <idiom> تنها به یک چیز فکر کردن
inside track <idiom> سودبردن
to lose track [of] فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
music track تیتر آهنگ
music track تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
track number زمانشمار
track link اتصالشیار
track record پیشینه
track records سابقه
track records آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track records پیشینه
bogie and track مراحللاستیکسازی
curtain track میلهپرده
exit track خروجیخطآهن
locomotive track مسیرلوکوموتیو
rail track خطآهن
rail track مسیرریل
rotating track مسیر/خطدوار
running track لبهدرحالحرکت
track frame قالبشیار
track idler شیارچرخ
track lighting لامپشیار
track clearer جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
railway track خط اهن
drop track تعقیب موقوف
drop track تعقیب را قطع کنید
feed track شیار پیشبری
forklift track جرثقیل
forklift track منجنیق
forklift track بیل مکانیکی
full track شنی دار کامل
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
ground track مسیر زمینی
half track هاف تراک
half track خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
hunter track مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
double track خط
double track دو
railway track مسیر راه اهن
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
bridle track اسب رو
bridle track ایز سوارکاران
bridle track راه باریک
spur track جاده فرعی
chain track مسیر زنجیر
clock track شیار زمان سنجی
crane track جرثقیل خودکار
crane track واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
creeper track زنجیر خزشی
cycle track راه دوچرخه رو
intended track مسیر پیش بینی شده هواپیما
track circuit مدار خط
the track of a comet مسیر ستاره دنباله دار
timing track شیار تنظیم وقت
track and field وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
to lay the track ریل کشیدن
to lay the track ریل گذاری کردن
to lay the track خطاهن کشیدن
track and field ه
track and field چکش
track and field دیسک و غیره
track and field دو و میدانی
track ball گوی نشان
track ball گوی پیگردی گوی شیار
track bolt پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
track bond ربط
the police are on his track شهربانی اوراتعقیب میکند
primary track شیار اصلی
seven track tape نوار هفت شیاره
primary track شیار اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com