English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English Persian
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
Other Matches
anchorage مهار
anchorage لنگری
anchorage لنگر انداختن
anchorage مرجع
anchorage تکیه گاه
anchorage باج لنگرگاه
anchorage مهاربندی
anchorage لنگراندازی
anchorage لنگرگاه
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
anchorage block بستلنگرگاه
anchorage buoy بویه لنگرگاه
anchorage plate صفحه مهاری
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
leave the anchorage ترک کردن لنگرگاه
cable stay anchorage کابلبرقراریلنگرگاه
advanced fleet anchorage لنگرگاه مقدم ناوگان
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
known distance مسافت معلوم
known distance فاصله معلوم
mean distance فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
to keep one's distance کناره گیری کردن
to keep one's distance اشنایی نکردن
to keep one's distance دوری جستن
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
distance بعد دورکردن
distance دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance بعد
distance تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance مسیر مسابقه
distance مسافت
distance فاصله
distance برد سلاح
distance دوری
offset distance فاصله برون محوری
polar distance فاصله قطبی
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
safe distance فاصله بی خطر
safe distance مسافت امن اطراف مین
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
interocular distance فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
internuclear distance فاصله بین هستهای
image distance عرض تصویر
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
haul distance فاصله حمل
shouting distance فاصله صدا رس
social distance فاصله اجتماعی
sight distance مسافت دید
zenith distance ارتفاع راس القدم
unit distance با فاصله واحد
distance between two points فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
distance travelled مقدارطیشده
distance scale مقیاسمسافت
weaving distance طول تقاطع
distance post قرارگاهمحلمسابقه
middle distance فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
training distance مسافت تمرین
to step a distance قدم کردن
time distance زمان عبور ستون
sight distance فاصله دید
sight distance طول دید
signal distance فاصله علامتی
skip distance خیز موج
It can be seen from a distance of two kilometers . از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
supporting distance مسافت پشتیبانی
supporting distance بردپشتیبانی سلاحها
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
frequency distance فاصله فرکانس
long distance از راه دور
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
angular distance فاصله زاویهای
bond distance طول پیوند
buffer distance حاشیه امنیت
buffer distance محوطه امنیت
center distance فاصله مرکزی
center distance فاصله ازمرکز
code distance فاصله رمز
coherence distance فاصله همدوسی
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
distance between centers طول دوران
air distance مسافت هوایی
linear distance خط هوایی
long distance راه دور
long distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance ازراه دور تلفن کردن
long distance دارای مسافت زیاد
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance دارای مسافت دور
long-distance راه دور
long-distance از راه دور
long-distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance ازراه دور تلفن کردن
long-distance دارای مسافت زیاد
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance دارای مسافت دور
distance light نورافکن
distance line طناب نگهدارنده ناوها
distance line طناب تنظیم فاصله
distance meter فاصله سنج
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
distance protection وسیله حفافت فاصله
f. distance or length فاصله کانونی
ecological distance فاصله بوم شناختی
distance receptor گیرنده دوربرد
distance wadding بوش داخل پوکه فشنگ
distance wadding لایی جازم
distance wadding لایی
distance vision دید دوربرد
distance meter بعد سنج
distance man دونده استقامت
distance runner دونده استقامت
focal distance فاصله کانونی
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
fixed distance marking خطمقطعثابت
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
to distance [dissociate] oneself from دوری [قطع همکاری] کردن از
hole center distance فاصله مرکز سوراخ
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
half-distance line خطنیمفاصله
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
long distance cable کابل ارتباطی
economic haul distance فاصله اقتصادی حمل
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
overtaking sight distance فاصله دیدپیش افتی
overtaking sight distance فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
overtaking sight distance طول دید
social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی
stopping sight distance فاصله دید برای ایست
stopping sight distance فاصله دید ایست
telephone modal distance مسافت مکالمه تلفنی
miss distance scorer دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
long distance supply تغذیه مسافت دور
total stopping distance طول ایست کامل
long distance reception دریافت دور
long distance line خط ارتباطی
direct distance dialing شماره گیری فاصله مستقیم
bogardus social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com