Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
apparent solar year	سال فاهری شمسی
apparent solar year	سال شمسی
Other Matches
apparent solar	روز شمسی فاهری روزشمسی
solar year	سال خورشیدی
solar year	سال شمسی
A firend last year and an aquaintance this year!. <proverb>	پارسال دوست امسال آشنا.
year to year fluctuation	نوسانات سالیانه
tenant from year to year	مستاجر یک ساله
All the year round. Yes in year out .	سالی دوازده ماه ( هر سال )
apparent	فاهر
apparent	معلوم وارث مسلم
apparent	فاهری
apparent	مشهود
apparent	قابل رویت
apparent	اشکار
apparent	پیدا
apparent horizon	افق فاهری
apparent velocity	سرعت فاهری
apparent resistivity	مقاومت فاهری
apparent recession	انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
apparent gravity	شتاب گرانی
apparent gravity	شتاب ثقل
apparent precession	انحراف فاهری محور ژایرو
apparent altitude	ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
apparent density	تکاتف فاهری
apparent diameter	قطر فاهری
apparent wander	انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
apparent power	توان فاهری
apparent magnitude	قدر فاهری
apparent luminosity	درخشندگی فاهری
apparent wind	باد فاهری
apparent horizon	افق حقیقی نقاط
apparent motion	حرکت فاهری
heir apparent	وارث بلا فصل
apparent celestiallatitude	ارتفاع
apparent error	خطای فاهری
heir apparent	وارث مسلم
apparent celestial longitude	سست
local apparent noon	فهر شرعی
apparent electromotive force	نیروی برقرانی اشکار
solar still	تقطیر کن افتابی
solar	وابسته بخورشید
solar still	اب شیرین کن افتابی
solar	شمسی
solar	بالاخانه
solar	خورشیدی
solar energy	انرژی خورشیدی
solar eclipse	کسوف
mean solar time	زمان متوسط شمسی
solar day	شبانروزخورشیدی
mean solar day	روز متوسط خورشیدی
mean solar day	روز متوسط شمسی
solar battery	باطری افتابی
solar constant	ثابت خورشیدی
solar day	روز خورشیدی
solar eclipse	گرفت خورشید
solar or astronomical d.	روز خورشیدی
solar or astronomical d.	روز عرفی
solar orientation	تعیین موقعیت نسبت به افتاب
solar prominences	زبانه خورشیدی
solar prominences	فوران خورشیدی
solar propulsion	پیشرانه خورشیدی
solar flux	شار خورشیدی
solar time	زمان شمسی
solar month	ماه خورشیدی
solar flare	شراره خورشیدی
solar flare	تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
solar flare	جرقه خورشیدی
solar time	زمان خورشیدی
solar house	گلخانه شیشهای
solar collector	جمعکنندهانرژیخورشیدی
solar system	منظومه خورشیدی
solar system	منظومه شمسی
solar cell	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
solar power	نیروی خورشیدی
solar cells	سلول خورشیدی
solar cell	سلول خورشیدی
solar winds	باد خورشیدی
solar wind	باد خورشیدی
solar shield	حافظنورخورشید
solar time	ساعت شمسی
solar plexus	شبکه عصبی ناحیه زیر معده
solar panel	پهنهی آفتابگیر
solar panels	پهنهی آفتابگیر
solar calculator	ماشین حساب جیبی خورشیدی
solar radiation	اشعهانرژیخورشیدی
solar furnace	سطحانرژیخورشیدی
solar ray reflected	بازتاباشعخانرژیخورشید
Solar ( lunar ) month .	ماه شمسی ( قمری )
solar system planets	سیارههای منظومه خورشیدی
solar cell panel	صفحهباطریخورشیدی
solar radiation pressure	فشار تشعشعی خورشیغ
solar-cell system	سیستمباطریخورشیدی
solar array deployment	گسترشنظمشمسی
flat-plate solar collector	سطحجذبکنندهانرژیخورشیدی
production of electricity from solar energy	دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
within a year	در عرض یک سال
year by year	سال بسال
in the year one	در زمان بسیار پیش
last year	سال گذشته
last year	پارسال
the f.of the year	برگ ریزان
in the year	در سال 3491
in the a. year of	درسال فرخنده فال
in the a. year of	درسال خجسته
f.year old	پنج ساله
each year	هرسال
year in year out	سال دوازده ماه
New Year	سال نو
New Year	سال جدید
year by year	همه ساله
off year	سال کم فعالیت
off year	سال کسادی
year	سال
year	سنه
next year	سال دیگر
next year	سال بعد
d. year	سال میلادی مسیحی
off year	سال کم محصول
year	سال نجومی
year in year out	همیشه
financial year	سال مالی
tax year	مالیات سالانه
During (in)the current year.	درسال جاری
In the year 2000…	درسال 2000...
fiscal year	سال مالی
year-long	یک سال
year-round	همه ی سال
year-round	در تمام مدت سال
fiscal year	دوره مالی
year-long	یک ساله
year-long	به مدت یک سال
fiscal year	سال مالی سال جاری
She shot up last year .	پارسال یکدفعه قد کشید
light-year	سال نوری
year-round <idiom>	همه ساله
with each passing year	با گذشت هر سال
year of age	سال عمر
By the end of the year	تا آخر سال
from (since) the year one [American E] <adv.>	از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
theater of the year	تئاتر سال
intercalary year	سال کبیسه
quarter [year]	دوره سه ماهه
Christmas comes but once a year. <proverb>	جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
light year	سال نوری
leap year	سال کبیسه
sluggish year	سال رکود
the year in question	سالی که مورد بحث است
quarter [year]	سه ماه
year-end	سال پایان
no year oppropriation	حساب تامین اعتبار باز حساب باز
he was born in the year	درسال 00000زائیده یامتولدشد
early in the year	دراوایل سال
dry year	خشکسال
dry year	سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
dry year	خشک سال
dear year	سال گرانی
natural year	سال طبیعی
civil year	سال عرفی
callendar year	سال جاری
callendar year	سال
calender year	سال کامل تقویم یک سال
i wish you a happy new year	سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
it was sold at 0 year's p	بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
last year's produce	محصول پارسال
rainy year	آبسال
sabbatic year	مرخصی هر هفت سال یکبار
sabbatical year	در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
sabbatical year	مرخصی هر هفت سال یکبار
school year	سال تحصیلی
sidreal year	سال نجومی
sluggish year	سال کسادی
lunar year	سال قمری
leave year	سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
leave year	سال خدمتی
calender year	سال تقویمی
calendar year	سال تقویمی
wet year	سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
the year past	سال گذشته
tropical year	سال استوایی
work year	سال کاری
New Year's Eve	شب سال نو
year book	سالنامه
year and day	مدتی که اگر مجروح ضمن ان بمیردموضوع قتل عمد تلقی میشود
tropical year	سال اعتدالی
year and day	یک سال و یک روز
vintage year	سال پرنعمت
water year	سال ابی که برابر است با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد
wet year	سال پر اب
academic year	سال دانشگاهی
year-end	پایان سال
year-end	سالپایانی
New Year's Day	روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
all the year round	در تمامی یا سرتاسر سال
academic year	سال تحصیلی
vintage year	سال وفور محصول انگور
i wish you a happy new year	سال نو را به شما شادباش یاتبریک میگویم
sothic year	سال خورشیدی مصری
year-end	وابسته به پایان سال
New Year's Eve	شب ژانویه
from (since) the year dot [British E] <adv.>	از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
platonic cycle or year	مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com