English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
associative memory حافظه انجمنی
associative memory حافظه تداعی
associative memory حافظه شرکت پذیر
Other Matches
associative انجمنی
associative شرکت پذیر
associative law شرکت پذیری [ریاضی]
associative mechanism مکانیسم تجمعی
associative law قانون شرکت پذیری
associative process فرایند تجمعی
associative processor پردازنده انجمنی
associative property شرکت پذیری [ریاضی]
associative rule شرکت پذیری [ریاضی]
associative thinking تفکر تداعی گرا
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
associative storage انباره انجمنی
associative stopage انباره انجمنی
associative shift جابجایی تداعی
associative fluency سیالی تداعی
associative facilitation سهولت ناشی از تداعی
associative addressing محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه آدرسش
associative inhibition بازداری ناشی از تداعی
associative variable متغیر انجمنی
associative addressing محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه شماره یا آدرس
associative addressing روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
associative addressing پردازندهای که از حافظه انجمنی استفاده میکند
memory یادگار یاد بود
to the memory of به یادبود
in memory of <idiom> به صورت رایگان
memory یاد
memory حافظه
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory خاطره
immediate memory حافظه فوری
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read only memory حافظه فقط خواندنی
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
racial memory حافظه نژادی
programmable memory حافظه برنامه پذیر
photodigital memory خواندن چند بار
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
real memory حافظه حقیقی
real memory حافظه واقعی
secondary memory حافظه ثانویه
screw to the memory بذهن سپردن
scratchpad memory حافظه چرکنویس
scratchpad memory حافظه چرکنویسی
rotating memory حافظه چرخشی
remote memory حافظه دور
regenerative memory حافظه احیاء کننده
regenerative memory حافظه باز زا
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
screen memory خاطره پوشان
search memory حافظه جستجو
passive memory حافظه منفعل
optical memory حافظه نوری
memory moard برد حافظه
memory mapping نگاشت حافظه
memory mapping نقشه حافظه
recent memory حافظه نزدیک
memory mapped i/o ورودی- خروجی نگاشت حافظه
memory map طرح یا نقشه حافظه
memory map نگاشت حافظه
memory location محل حافظه
memory map نقشه حافظه
memory management مدیریت حافظه
memory module واحد حافظه
memory module ماژول حافظه پیمانه حافظه
one level memory حافظه یک سطحی
memory word کلمه حافظه
memory trace رد یاد
memory span فراخنای یاد
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory snapshot تصویر لحظهای حافظه
memory register ثبات حافظه
memory protection پشتیبانی ازحافظه
memory protection حفافت حافظه
memory port درگاه حافظه
memory location مکان حافظه
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] درماندن [حافظه یا خاطره]
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] وا ماندن [حافظه یا خاطره]
To revive a memory. خاطره ای رازنده کردن
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory ذهنی کردن
to escape one's memory از خاطر رفتن
to commit to memory ازبرکردن
static memory حافظه ایستا
stack memory حافظه پشتهای
shadow memory شبه حافظه
shadow memory حافظه ثانوی موقت
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
virtual memory حافظه مجازی
I can recite from memory. می توانم از حفظ بخوانم
subtract from memory دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall دوبارهخوانیحافظه
memory key کلیدحافظه
memory cancel پاککردنحافظه
memory button دکمهحافظ
add in memory اضافه کردن به حافظه
within living memory به یاد دارند
within living memory تا انجا که مردمان زنده
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory حافظه فرار
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
core memory حافظه هستهای
eidetic memory یاد روشن
EDO memory ذخیره کند
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
dynamic memory حافظه پویا
shared memory حافظه تسهیم شده
disk memory حافظه دیسک
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
expanded memory حافظه گسترشی
extended memory حافظه توسعه یافته
extended memory حافظه تمدیدی
laser memory حافظه لیزری
it escaped my memory یادم رفت
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory حافظه داخلی
interleave memory حافظه جاگذاری
incidental memory حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory خدابیامرز
in memory of blessedmemory بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory بیاد
external memory حافظه خارجی
core memory حافظه چنبرهای
coordinate memory حافظه مختصاتی
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory مین فرفیت بالا
bubble memory حافظه حبابی
acoustic memory حافظه صوتی
base memory حافظه پایه
auxiliary memory حافظه کمکی
auxiliary memory حافظ کمکی
as memory serves هر وقت بیاد انسان بیاید
alterable memory حافظه اصلاح پذیر
buffer memory حافظه میانیگر
bytewide memory بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
cache memory حافظه پنهانی
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
control memory حافظه کنترلی
control memory حافظه کنترل
constructive memory حافظه سازا
commit to memory حفظ کردن
cache memory یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
alterable memory حافظه تغییرپذیر
memory bank بانک حافظه
memory bandwidth پهنای باند حافظه
memory allocation اختصاص حافظه
memory afterimage رد تصویر یاد
memory illusion خطای یاد
memory dump روگرفت حافظه
memory chip تراشه حافظه
memory address ادرس حافظه
memory address نشانی حافظه
memory image تصویر یاد
memory cache حافظه پنهان
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
memory dump رونوشت ازحافظه
memory for digits حافظه عددی
memory guard نگهبان حافظه
memory drum گردونه یاد
memory dependent متکی به حافظه
memory dependent وابسته حافظه
memory cycle چرخه حافظه
memory cell سلول حافظه
memory capacity گنجایش حافظه
mass memory حافظه انبوه
main memory حافظه اصلی
memory interleaving برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
magnetic memory حافظه مغناطیسی
retentive power or memory نیروی ضبط
memory mapped video نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه
magnetic matrix memory حافظه ماتریس مغناطیسی
magnetic tape memory حافظه نوار مغناطیسی
serial access memory حافظه با دستیابی پیاپی
to refresh [jog] your memory خاطره خود را تازه کردن [ که دوباره یادشان بیاید]
content addressable memory محتوای حافظه ادرس پذیر
read/write memory حافظه خواندنی / نوشتنی
fusible read only memory MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com