Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
English
Persian
asynchronous transmission
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
asynchronous transmission
انتقال غیرهمزمان
asynchronous transmission
مخابره ناهمگام
asynchronous transmission
مخابره غیرهمزمان
Other Matches
asynchronous
ناهمگام
asynchronous
اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
asynchronous
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
asynchronous
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
asynchronous
در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
asynchronous
2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
asynchronous
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
asynchronous
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
asynchronous
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asynchronous
مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
asynchronous
کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
asynchronous
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
asynchronous
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
asynchronous
ناهمزمان
asynchronous
مختلف الزمان
asynchronous
غیرمعاصر
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
asynchronous
غیرهمزمان
asynchronous
1-روش ارسال سریع داده
asynchronous
اسنکرون
asynchronous
ناهماهنگ
asynchronous computer
کامپیوتر ناهنگام
asynchronous reactance
راکتانس ناهمزمان
asynchronous motor
موتور ناهمزمان
asynchronous impedance
ناگذرایی ناهمزمان
asynchronous device
دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
asynchronous control
کنترل ناهمگام
asynchronous computer
کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous admittance
گذرایی ناهمزمان
asynchronous commuinication
ارتباط ناهمزمان
asynchronous alternator
ژنراتور اسنکرون
three phase asynchronous motor
موتور اسنکرون سه فازه
asynchronous time division multiplexing
تسهیم زمانی ناهمگام
transmission
انتقال
transmission
عبور
transmission
فرافرستی
transmission
گیربکس
transmission
جعبه دنده
transmission
مخابره کردن
transmission
ارسال کردن
transmission
مخابره
transmission
ارسال پیام
transmission
سخن پراکنی
transmission
فرافرستادن
transmission
فرا فرستی
transmission
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission
ارسال
transmission
مخابره مخابرات
transmission
تراگسیل
transmission
مخابرات ارسال
transmission
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission
ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission
خطای ناشی از اختلال در خط
transmission
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
synchronous transmission
انتقال همزمان
synchronous transmission
مخابره همزمان
transmission gear
چرخ دنده انتقال
transmission case
جعبه دنده
transmission case
گیربکس
transmission dynamometer
توان سنج انتقالی
transmission error
خطای مخابره
transmission facility
وسیله انتقال
transmission factor
ضریب عبور
synchronous transmission
مخابره همگام
social transmission
انتقال اجتماعی
parallel transmission
انتقال موازی
parallel transmission
ارسال موازی
polar transmission
مخابره قطبی
positive transmission
پخش مثبت
power transmission
انتقال انرژی
power transmission
انتقال قدرت
serial transmission
ارسال سری
serial transmission
مخابره سری مخابره نوبتی
simplex transmission
مخابره ساده
transmission grating
شبکه عبور
transmission grease
گریس جعبه دنده
transmission security
تامین مخابره
transmission shaft
محور انتقال
transmission shaft
شفت گیربکس
transmission system
سیستم انتقالی
transmission system
دستگاه انتقالی
video transmission
ارسال ویدئویی
wireless transmission
انتقال بی سیم
worm transmission
گیربکس با چرخ دنده حلزونی
electricity transmission
انتقالالکتریسیته
transmission cable
کابلانتقال
transmission security
تامین ارسال
transmission ratio
نسبت تبدیل جعبه دنده
transmission limit
محدوده فرافرستی
transmission line
خط مخابرهای
transmission line
خط انتقال
transmission line
سیم انتقال
transmission system
شبکه انتقال
transmission of sound
انتقال یاعبورصدا
transmission oil
روغن جعبه دنده
transmission rate
نرخ مخابره
transmission rate
سرعت مخابره
transmission tower
برج انتقال
parallel transmission
مخابره موازی
image transmission
انتقال تصویر
heat transmission
انتقال گرما
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transmission security
تامین ارسال پیام
four speed transmission
گیربکس چهاردور
error transmission
ارسال خطا
epicyclic transmission
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
data transmission
مخابره داده ها
epicyclic transmission
جعبه دنده اپی سیکلیک
energy transmission
انتقال انرژی
data transmission
ارسال داده
data transmission
مخابره داده
end of transmission
انتهای مخابره
duplex transmission
مخابره دو رشتهای
duplex transmission
مخابره دورشتهای
digital transmission
انتقال رقمی
digital transmission
مخابره دیجیتال
analog transmission
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
digital transmission
انتقال دیجیتالی
neutral transmission
مخابره خنثی
negative transmission
پخش منفی
afferent transmission
هدایت اورانی
analog transmission
مخابره قیاسی
light transmission
انتقال نور
isochronous transmission
ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
asymmetric transmission
روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
information transmission
انتقال اطلاعات
asymmetrical sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
transmission/reception of messages
انتقالپیام
end of transmission block
انتهای بلاک مخابره
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
transmission/reception of messages
دریافت
tubular transmission shaft
محور انتقال لولهای
transmission of the electric current
انتقالفوریالکتریکی
balanced transmission line
سیم انتقال متقارن
Hertzian wave transmission
انتقالموجافقی
variable speed transmission
گیربکس پلهای
velocity of energy transmission
سرعت انتقال انرژی
automobile gear transmission
گیربکس اتومبیل
tubular transmission shaft
لوله کاردان
digital data transmission
ارسال دیجیتالی داده
transmission oil pump
پمپ روغن جعبه دنده
integrate transmission line
خط انتقال مجتمع
integrate transmission system
سیستم انتقال مجتمع
start stop transmission
مخابره قطع و وصلی
internal transmission factor
ضریب انتقال داخلی
line transmission error
خطای انتقال
main transmission shaft
محور انتقال اصلی
maximum light transmission
انتقال نور حداکثر
microwave transmission lines
خطوط انتقال ریزموج
overhead transmission line
خط انتقال هوایی
oil hydraulic transmission
گیربکس هیدرولیکی
gear transmission ratio
نسبت دنده گیربکس
end of transmission block
خاتمه ارسال بلاک
transmission level meter
دستگاه اندازه گیری سطح انتقال پگل مسر
half duplex transmission
مخابره دو نیم رشتهای
transmission electron micrograph
ریزنگار انتقال الکترون
high frequency transmission
انتقال فرکانس بالا
d.c. high tension power transmission
انتقال فشار قوی دی . سی .
high-tension electricity transmission
امتدادبلندناقلالکتریسیته
high tension transmission line
خط انتقال فشار قوی
high voltage transmission line
خط انتقال فشار قوی
transmission of the rotary motion to the rotor
ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
piv variable speed transmission
جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
high tension transmission tower
دکل انتقال فشار قوی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com