Dictiornary-Farsi | at the rear of the stage | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	در پس پرده


Other Matches

at the rear of	درعقب
rear	دنباله
at the rear of	پشت
rear	عقبه سپاه
rear	عقب
rear	پشت
rear	نمودار شدن عقب
to take in rear	از پشت سر حمله کردن به
rear	دنبال
rear	پروردن
rear	بلندکردن
rear	تربیت کردن
at the rear of	پشت سر
rear	افراشتن
to hang on the rear	برای حمله دنبال کردن
to close up the rear	اخر از همه امدن
rear court	انتهای زمین
the rear vassals	مالیات دهندگان
rear wheel	چرخ عقب
rear point	قسمت نوک عقب دار
to bring up the rear	از عقب امدن
the rear vassals	اتباع تیولدار
the rear of a house	قسمت عقب یا پشت خانه
rear axle	محور چرخ عقب
rear barrier	حد عقب سپاه یا لشگر
rear commodore	سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
rear echelon	رده عقب
rear echelon	قسمت عقب جبهه عقب جبهه
rear guard	عقب دار
rear guard	نیروی عقب دار
rear of queue	عقب صف
rear party	قسمت عقبه
rear party	عقب دار
rear party	نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rear point	اخرین قسمت عقب دار
rear sight	شکاف درجه
rear sight	نمای پشت
rear foot	پای عقب
rear wall	دیوار پشت
rear window	پنجره عقب
rear area	منطقه عقب
rear admiral	دریادار
rear light	چراغعقب
rear lights	چراغهایعقب
rear runner	گردنهپشتی
rear seat	صندلیعقب
rear view	منظرهپشتتراکتور
bring up the rear <idiom>	آخرهمه قرارگرفتن
rear admiral	سرتیپ دریایی
get one's rear in gear <idiom>	عجله کردن
rear admirals	سرتیپ دریایی
rear admirals	دریادار
rear leg	دنبالهپایه
rear apron	دنبالهکراوات
rear brake	ترمزعصبی
rear bumper	دنبالهسپر
rear derailleur	درایلرعقبی
rear foil	دنبالهتیغه
rear indicator	شاخصانتهایی
rear beam	دنبالهشاهینترازو
rear [front] connection	اتصال [جلوئی] پشتی
rear engine drive	موتور عقب
rear crotch and near arm	نوعی کنده رو
rear-view mirror	آیینهی عقبنما
rear mounted engine	موتور عقب
rear area security	تامین منطقه عقب
rear-view mirror	آیینهی پسنما
rear-view mirrors	آیینهی عقبنما
rear-view mirror	آیینهی جلو
rear-view mirrors	آیینهی پسنما
rear axle drive	محرکه چرخ عقب
duck under and rear takedown	یک دست و یک پا
rear axle shaft	محور چرخ عقب
rear limit line	خطمحدودکنندهعقب
rear brake pedal	پدالترمزانتهایی
rear axle casing	پوسته محور عقب
rear-view mirrors	آیینهی جلو
rear takedown with outside leg tackle	زیریک خم
rear waistlock and side sweep	درو با مایه سالتو و بارانداز
rear takedown with inside singleleg & kn	زیریک خم اقل از راست
rear waistlock and knee block	درو از پشت
rear takedown with outside leg tackle	گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear takedown with outside singleleg byl	زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
rear waistlock and back sweep	درو از بغل
rear takedown with single leg tackel	زیریک خم
rear waistlock and forward inside leg tr	انواع درو
rear takedown with double leg tackle	زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
rear takedown with single leg tackel	افلاک پیشرو
rear waistlock and forward single leg	درو با مایه از مچ پا
rear takedown with single leg tackel	میانکوب
third stage	مرحلهسوم
to go on the stage	بازیگرشدن
to go on stage	وارد صحنه [نمایش] شدن
behind the stage <adj.> <adv.>	خصوصی [اصطلاح مجازی]
first stage	مرحلهاول
zero stage	طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
at this stage <adv.>	درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
behind the stage <adj.> <adv.>	محرمانه [اصطلاح مجازی]
to go on the stage	اکترشدن
second stage	مرحلهدوم
stage	مقام
stage	چوب بست
stage	مرحله
stage	مرحله دار شدن اشکوب
stage	در صحنه فاهرشدن
stage	طبقه
stage	پایه وهله
stage	منزل
stage	صحنه
stage	سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage	سکو
stage	نیمکت اویزان
stage	اشکوب
stage	یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage	مراحل مختلف یک موشک
stage	درجه مرحله
stage	اسکان دادن
stage	پرده گاه مرحله
not stage	مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
stage	قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage	صحنه نمایش
centre-stage	شرائطبسیار حساسو مهم
stage-manage	اداره کردن
stage-manage	کارگردانی کردن
stage door	در عقب صحنه
stage whisper	نجوای روی صحنه
stage whispers	نجوای روی صحنه
stage manage	کارگردانی کردن
stage manage	اداره کردن
stage managers	کارگردان نمایش
stage-managed	اداره کردن
stage managers	مدیر نمایش
stage manager	کارگردان نمایش
two stage sampling	نمونه گیری دو مرحلهای
stage set	تعویض سن
two stage experiment	ازمایش دو مرحلهای
turbine stage	طبقه توربین
stage-struck	عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck	شیفتهی بازیگری
mechanical stage	پایهمکانیکی
stage clip	سطحنمایش
multi stage	چند مرحلهای
regulator first stage	صفحهنمایشنخستینرگلاتور
landing stage	حملباقایق
To appear on the scene (stage).	روی صحنه ظاهر شدن
stage-managing	کارگردانی کردن
stage-managing	اداره کردن
stage-manages	کارگردانی کردن
stage-manages	اداره کردن
stage-managed	کارگردانی کردن
At that point [stage] , ...	وقتی که موقعش رسید...
stage curtain	پردهنمایش
speed stage	سطح سرعت
speed stage	مرحله سرعت
stage doors	در عقب صحنه
multi stage	چند طبقه
flood stage	تراز بحرانی طغیان
first audio stage	مرحله صوتی نخست
energy stage	لایه انرژی
differential stage	مرحله تفاضلی
developmental stage	مرحله پیشرفت
developmental stage	مرحله تکوینی
converter stage	طبقه مبدل
killer stage	صافی رنگ
single stage	یک طبقهای
oedipal stage	مرحله ادیپی
impluse stage	طبقه فشار مستقیم
initial stage	طبقه نخستین
modulator stage	طبقه مدولاسیون
mixer stage	طبقه مخلوط کننده
main stage	عرشه اصلی
main stage	طبقه اصلی
macro stage	مرحله کلان
larval stage	مرحله کرمی
quick stage	ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
input stage	طبقه اولیه
input stage	طبقه ورودی
single stage	یک طبقه
stage coach	دلیجان
stage craft	فن درست کردن نمایش
phallic stage	مرحله التی
anal stage	مرحله مقعدی
this play does not stage well	این داستان خوب در نمایش در نمیاید
termination stage	مرحله پایانی
stage manager	مدیر نمایش
stage fright	صحنه هراسی
stage fright	وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
to put on the stage	بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
buffer stage	مرحله میانگیر
stage direction	مدیریت
output stage	مرحله خروجی
stage director	مدیر نمایش
stage fever	کرم بازیگری یا اکتری
stage payments	پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage race	مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage set	تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
oral stage	مرحله دهانی
stage direction	کاگردانی
multi stage amplifier	امپلی فایر چند طبقه
power output stage	طبقه خروجی