Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English
Persian
attitude gyro
الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
Other Matches
gyro
وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro
ژایرو
gyro
ژیروسکوپ
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
attitude
وضع
attitude
طرزبرخورد
attitude
نگرش
attitude
گرایش
attitude
هیئت
attitude
حالت
attitude
وضعیت
attitude
برخورد
attitude
حالت قرار گرفتن رفتار
attitude
روش و رفتار
gyro angle
سمت پرتاب اژدر
gyro angle
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
gyro compass
قطب نمای نجومی
gyro compass
قطبنمای الکتریکی
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
gyro plane
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro repeater
تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
gyro wheel
rotor gyro
rate gyro
ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
gyro rotor
چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
gyro compass
قطب نمای ژیروسکوپی
free gyro
ژایرو ازاد
floating gyro
ژایرو شناور
unjust attitude
حق کشی
strike an attitude
حالتی بخود گرفتن
social attitude
نگرش اجتماعی
attitude control
کنترل وضعیت هواپیما
attitude indicator
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
attitude motor
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
attitude survey
زمینه یابی نگرش
attitude test
ازمون نگرش
flight attitude
وضعیت پروازی
density attitude
ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
differential laser gyro
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
gyro magnetic compass
قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
To adobt a reconciliatory attitude.
ازدر آشتی درآمدن
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
Attitude of mind . Mode of thought .
طرز فکر
To strike an a attitude . To put on a stern look .
قیافه گرفتن
He has a negative attitude towards every thing . to oppose everything .
اصلا" توی دهنش نه است ( بد بین ومنفی است )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com