English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
authorized parts list لیست قطعات مجاز
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
Other Matches
parts list لیست اجزاء
parts list لیست قطعات
parts list فهرست قطعات
authorized stockage list صورت شارژ انبار
authorized stockage list لیست ذخیره انبار مجاز
spare parts list فهرست لوازم یدکی
authorized <adj.> <past-p.> اجازه داده شده
authorized <adj.> <past-p.> قبول شده
authorized <adj.> <past-p.> تایید شده
authorized <adj.> <past-p.> تصویب شده
authorized <adj.> <past-p.> پذیرفته شده
authorized در اختیار قرار داده شده مجاز به اجازه استفاده داده شده
authorized مجاز
authorized ماذون
authorized شخصی که مجاز است به دستیابی به یک سیستم
authorized اجازه داده شده
authorized <adj.> <past-p.> تصدیق شده
authorized <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
authorized program برنامه مجاز
authorized allowance حق
authorized allowance مزایا مزایای قانونی
authorized manpower استعدادپرسنلی مجاز
authorized bank بانک مجاز
authorized strength استعداد مجاز
authorized manpower نیروی انسانی مجاز
authorized allowance سهمیه مجاز
fully authorized تام الاختیار
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
of its parts کل ازهریکی ازاجزای خودبزرگتر است
in these parts <adv.> در اینجا
in parts به اقساط
in parts جزء جزء
in these parts <adv.> در این کشور
for my parts من که
parts هیئتها
parts قطعات یدکی
parts احزاب
the i. parts of a whole بخش هایی مکمل یک چیزدرست
six parts ششدانگ
for my parts از سهم خودم
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
authorized allowance supplies سهمیه اماد مجاز
authorized allowance supplies سهمیه مجاز اماد
common parts قطعات عمومی
parts programmer برنامه نویس اجزاء
piece parts قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود
principal parts قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
prineipal parts اصول فعل
privy parts شرمگاه
privy parts عورت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
parts peculiar قطعات اختصاصی
Parts-per notation بخش در یکای سنجش [مهندسی]
integration by parts انتگرال گیری جز به جز [ریاضی]
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
parts peculiar قطعات مخصوص
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
integration by parts انتگرال گیری جز به جز [فیزیک]
private parts شرمگاه
the secret parts شرمگاه
spare parts قطعات یدکی
repair parts قطعات یدکی
parts of speech اقسام کلمه
parts of a shoe اجزایکفش
parts of the weapon اجزایسلاح
parts of a flag اجزایپرچم
parts of the ear قسمتهایمختلفگوش
totake parts in something در چیزی شرکت یادخالت کردن
parts of spectacles قسمتهایمختلفعینک
common parts قطعات یدکی عمومی
poverty parts friends <idiom> بی زر میسر نشود کام دوستان
parts per million [ppm] بخش در میلیون [فیزیک] [شیمی]
missing parts test ازمون افتادگی وار
Are there any houses for sale in these parts? این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
the cow parts the hoofs گاو سمهای شکافته دارد
Cut the cake into three separate parts. کیک را به سه قسمت جدا ببرید
two way list لیست دو طرفه
list لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
list فهرست
list فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
list لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
list لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
list در فهرست نوشتن
list صورت کردن
list لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
list سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
list لیست گرفتن
list سیاهه برداشتن
list سیاهه
list لیست
list چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
list مجموعه موضوعات مرتب شده داده
list تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
list نمایش برنامه خط به خط به ترتیب درست
list کج شدن قایق به یک سمت
list میل
list تمایل کجی
list میدان نبرد
list شیار نرده
list کنار
list سجاف
list سیاهه جدول
list صورت
list کج شدن
list در فهرست واردکردن
list فهرست کردن
list درلیست ثبت کردن
list یک پهلو شدن
list نوار
list حاشیه
list کج کردن
list خوش امدن دوست داشتن
list شیار کردن اماده کردن
black list فهرست سیاه
black list لیست سیاه
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
to list one's doors رخنههای درهای اطاق را باکهنه گرفتن
binnacle list فهرست استراحت پزشکی
trig list لیست مثلثاتی
target list لیست اماجها
target list لیست هدفها
symmetric list لیست متقارن
subscripted list لیست زیرنویس دار
stop list اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
stop list صورت متخلفین
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
black list فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
starter's list فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
berne list کتاب علایم شناسایی بین المللی
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
list processing لیست پردازی
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
sucker list <idiom> لیستی از اشخاص ساده لوح
waiting list فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list لیست انتظار
Your name was at the bottom of the list اسمتان ته فهرست بود
shopping list لیستخرید
honours list لیستاعضاییکهترفیعدرجهمیگیرند
telephone list لیستحافظهتلفن
active list فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
assembly list سیاهه همگذاری
berne list کتاب معرفهای بین المللی مرس
short-list فهرست کوتاه
mailing list فهرست پستی
hit list فهرست ضربه
the free list صورت کالای بی گمرک
key list فهرست کلید رمز
hatch list لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
list slippers کفش پارچهای
list slippers کفش کتانی
list slippers کفش ماهوتی
list structure ساختار لیست
loading list لیست بارگیری خودرو
free list صورت کالاهای بی گمرک
money list لیست حقوق
money list لیست پرداخت حقوق
move list فهرست بازیگران غیرفعال
multilinked list لیست چند پیوندی
nominal list فهرست نامها
nominal list صورت اسامی
free list صورت مجانی ها
packing list فهرست بسته بندی
packing list صورت بسته بندی
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
indexed list لیست شاخص دار
list processing پردازش لیست
key list لیست کلیدهای رمز
light list چراغ نامه
linked list لیست پیوندی
linked list لیست پیوسته
linear list لیست خطی
LIST chunk که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
list lessly بیحالانه
list lessly از روی بی علاقگی
list of books فهرست یا صورت کتابها
list of lights کتاب چراغها
list of promotiona صورت ترفیعات
list of targets لیست اماجها
list of targets لیست هدفها
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
list price قیمت فاکتور
list price قیمت فهرست شده
list price فهرست قیمتها
part list فهرست اجزاء
price list فهرست قیمت
circular list لیست دایرهای
check off list برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
check list سیاهه مقابله
chained list لیست زنجیری
promotion list لیست ترفیعات
property list سیاهه خواص
chained list لیست زنجیرهای
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
pushdown list لیست پایین فشردنی
pushup list لیست بالا فشردنی
push down list لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
requirements list فهرست نیازمندیها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com