English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
English Persian
automated flowchart ترسیم نمودار به صورت خودکار
Other Matches
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated خود کار کردن
automated مکانیزه کردن
automated خودکار کردن
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated purchasing خرید بصورت اتوماتیک
automated office دفتر خودکار
automated intelligence file پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
automated data processing پردازش داده به صورت خودکار
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
bankers automated clearance system سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
flowchart کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
flowchart نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
flowchart روندنما
flowchart نمودار گردشی روندنمایی
flowchart نمودار گردش کار
flowchart شمای عملیاتی
flowchart شرح فرآیند
flowchart صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flowchart دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart فلوچارت
flowchart ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
structured flowchart نمودار گردش کار ساخت یافته
program flowchart نمودارگردشی برنامه
program flowchart نمودارگردش کار برنامه
program flowchart روند نمای برنامه
flowchart text اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
flowchart template یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
flowchart symbol نماد نمودار گردشی
detail flowchart نمودار جزئیات گردش برنامه
systems flowchart روندنمای سیستم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com