Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
automatic message switching
switching message
automatic message switching
راه گزینی خودکار پیام
automatic message switching
انتخاب خودکار پیام
Other Matches
message switching
پیام گزینی
message switching center
مرکز گزینش پیام
automatic mode switching
راه گزینی حالت خودکار
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
switching
راه گزینی
switching
سویچینگ
switching
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
switching
نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند
switching
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند
no load switching
سوئیچینگ بی باری
packet switching
ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
packet switching
راه گزینی بسته کوچک
switching algebra
جبر گزینشی
switching center
مرکز راه گزینی
aerial switching
کلیدزنی انتن
beam switching
کلیدزنی انتن
switching theory
تئوری سوئیچینگ
switching network
شبکه راه گزینی
switching kit
جعبه کلید تلفن
switching kit
جعبه اتصال
switching function
تابع راه گزین
switching device
تجهیزات سوئیچینگ
switching central
مرکز تلفن خودکار
switching circuit
مدار گزینشی
lobe switching
کلید زنی انتن
brand switching
تغییر مصرف از یک نام به نام تجارتی دیگر
circuit switching
راه گزینی مداری
circuit switching
مدارگزینی
circuit switching
انتخاب مدار
context switching
راه گزینی قرینه
faulty switching
سوئیچینگ ناقص
bank switching
راه گزینی محدوده
switching variable
متغیر راه گزینی
line switching
خط گزینی
line switching
راه گزینی خطی
switching circuit
مدار راه گزین
head switching
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
international switching center
مرکز سوئیچینگ بین المللی
telephone switching technique
اصول اتصالات تلفنی
telephone switching technique
تکنیک مراکز تلفن خودکار
telephone switching technique
فن سوئیچینگ تلفن
immediate message
پیام فوری
d. of a message
رسانیدن پیغام
message
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message
حجم اطلاع مشخص
message
[of something ]
[to somebody]
پیغام
[از چیزی]
[به کسی]
message
اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
message
خبر
message
در مقصد مربوط میشود
message
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
message
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
message
قوانین از پیش تعریف شده که کد
message
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
message
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message
پیغام
get the message
<idiom>
به واضحی فهمیدن مفهوم
message
رسالت کردن
message
پیغام دادن
message
پیام
message
مخابره
message
اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
general message
پیام عمومی
message book
دفتر یادداشت پیام
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
meteorological message
پیام هواسنجی
message book
دفتر پیام
code message
پیام رمز
fox message
پیام دوباره
drop message
لولههای خبر
dummy message
پیام فریبنده
dummy message
پیام دروغی
end of message
انتهای پیام
error message
پیام خطانما
error message
پیام خطا پیغام اشتباه
fire message
درخواست اتش
fire message
پیام اتش درخواست اتش کردن
flash message
پیام انی
flash message
پیام برق اسا
message center
مرکز پیام
message feedback
بازخورد پیام
message header
سرپیام
routine message
پیام عادی
service message
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
start of message
اغاز پیام
to send a message to somebody
پیامی به کسی فرستادن
[سیاسی یا اجتماعی]
to send a message
پیام فرستادن
message line
خط مخابره
beginning of message
شروع پیام
telegraphic message
مخابره تلگرافی
telephone message
پیام تلفنی
telephone message
پیغام تلفنی
message display
نمایشپیغام
wrming message
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
to deliver a message
پیغامی را رساندن
procedure message
پیام معمولی
procedure message
پیام عادی
pickup message
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
message heading
عنوان پیام
beginning of message
شروع پیغام
message precedence
ارجحیت ارسال پیام
message queuing
صف بندی پیام
message retrieval
استخراج پیام
message retrieval
بازیابی پیام
message source
منبع پیام
message source
منشاء پیام
The message of the film is that ...
پیام این فیلم این است که ...
notification message
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
to send a message
پیغام د ادن
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
multiple address message
پیام چند ادرسه
incoming message cassette
نوارپیغام داخلی
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
automatic take
تغییر پایگاه
automatic
ناخودآگاهانه
an automatic
اتوماتیک
automatic
خودکار
automatic
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatic
قهری
automatic
اتوماتیک
automatic
خودکارکردن
automatic
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatic
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
فرم های نامه نگاری
automatic
جنگ افزار خودکار
automatic
دستگاه خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic
غیر ارادی
automatic lathe
ماشین تراش خودکار
automatic cutout
فیوز اتوماتیک
automatic cutout
قطع خودکار
automatic drop
اتصال خودکار
automatic controller
مراقب خودکار
automatic controller
دستگاه فرمان
automatic control
کنترل خودکار
automatic computer
کامپیوتر خودکار
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic exchange
رد و بدل کننده خودکار
automatic fire
اتش خودکار
automatic fire
تیراندازی خودکار
fully automatic
تمام اتوماتیک
automatic focusing
تمرکز خودکار
full automatic
تمام اتوماتیک
automatic grinder
چرخ سمباده خودکار
full automatic
تماما" خودکار
automatic guarantee
ضمان قهری
automatic guarantees
ضمان قهری
automatic hyphenation
خط تیره گذاری خودکار
automatic interrupt
قطع خودکار
automatic flasher
چشمکزن خودکار
fully automatic
کاملا" خودکار
automatic check
ازمایش خودکار
automatic coing
برنامه نویسی خودکار
automatic kerning
کاهش
[و تنظیم ]
خودکار فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
automatic pilot
[A/P]
خلبان خودکار
[حمل و نقل هوایی]
automatic pilot
[A/P]
خلبان اتوماتیک
[حمل و نقل هوایی]
automatic pilots
خلبان اتوماتیک
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot
خلبان اتوماتیک
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic action
ناهشیارکاری
automatic adjustment
تهاتر قهری
semi automatic
نیم خودکار
automatic check
مقابله خودکار
automatic carriage
تعویض خودکار
automatic c bias
ولت شبکه خودکار
automatic buret
بورت خودکار
automatic behavior
رفتار خودکار
automatic balance
ترازوی خودکار
automatic annunciator
زنگ احضار خودکار
automatic tracking
تعقیب خودکار
automatic aiming
تعقیب خودکار
automatic pilot
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic interrupt
وقفه خودکار
automatic tipper
تخلیه کننده خودکار
automatic weapon
سلاح خودکار
automatic welding
جوشکاری اتوماتیک
automatic stabilizer
تثبیت کننده خودکار
automatic rifle
توپ خودکار
automatic tuning
میزانساز خودکار
automatic writing
ناهشیار نویسی
automatic speaking
ناهشیارگویی
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
automatic supply
روش خودکار اماد
automatic weapon
جنگ افزار خودکار
automatic pipet
پی پت خودکار
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic timer
زمان سنج خودکار
automatic trim
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
automatic throttle
ساسات خودکار
automatic testing
ازمایش خودکار
automatic typesetting
حروف چینی خودکار
automatic titrator
تیترکننده خودکار
automatic telephone
تلفن خودکار
automatic supply
سیستم اماد خودکار
automatic rifle
تفنگ خودکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com