Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
back zone
منطقه عقب زمین والیبال
Other Matches
back to back housing
خانه ی پشت به پشت
back to back credit
اعتبار اتکایی
inner zone
منطقه اتش داخلی
zone
کمربند حبه باروت
zone
دفاع منطقهای
zone
منطقه دفاعی
zone
منطقه Prohibited-Neutral-Occupation
zone
حیطه محدوده
inner zone
منطقه داخلی
zone
زون
zone
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone
ناحیه دسته بندی
zone
نوار
zone
محوطه
zone
منطقه عمل
zone
بخش
zone
قلمرو
zone
مدار
zone
مدارات
zone
کمربند
zone
منطقه ناحیه
zone
حوزه
zone
محات کردن جزو حوزهای به حساب اوردن
zone
ناحیهای شدن
zone
ناحیه
zone
منطقه
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
منطقه ازاد تجاری
frigid zone
منطقه منجمده
genital zone
ناحیه تناسلی
free zone
منطقه ازاد
forbidden zone
ناحیه ممنوع
service zone
بخشسرویسزدن
battle zone
منطقهجنگی
smokeless zone
مناطقیکهدرآنهاسیگارکشیدنممنوعاست
extraction zone
منطقه پرتاب بار
school zone
قلمرومدرسه
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
defending zone
نقطهدفاعی
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
intemperate zone
منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
intermediate zone
ناحیه ی میانی
intertidal zone
نوار جذر و مدی
indifference zone
ناحیه خنثی
identification zone
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
identification zone
منطقه تشخیص هدف
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
attacking zone
منطقهحمله
hot zone
ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
end zone
منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
control zone
منطقه کنترل هوایی
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
contiguous zone
منطقه مجاور
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
communication zone
منطقه مواصلات
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
combat zone
منطقه رزم
coastal zone
منطقه ساحلی
blind zone
منطقه کور
beatten zone
منطقه مضروبه
beatten zone
منطقه مورد اصابت
exclusion zone
مکانممنوعه
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
convergence zone
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
edge zone
ناحیه لبه
edge zone
اطراف لبه
drop zone
منطقه فرود چترباز
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop zone
منطقه فرود
depletion zone
ناحیه تخلیه
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
demilitarized zone
منطقه بی طرف
defense zone
منطقه پدافند
dead zone
زاویه بیروح
danger zone
منطقه خطر
floral zone
منطقه گیاهی
weight zone
مربع وزن گلوله
strike zone
منطقه خط سیر
somatosensory zone
منطقه حسهای تنی
skip zone
منطقه کور رادیویی
zone of action
منطقه عمل
shadow zone
منطقه کور عمق اب
zone of action
منطقه عملیات یکان
zone of contact
ناحیه تماس
zone of contact
محل برخورد
zone of dispersion
منطقه پراکندگی گلوله ها
zone of fire
منطقه تیر
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
separation zone
منطقه حد
strike zone
سیرمجاز گوی چوگان زن
sublittoral zone
نوار زیر کرانهای
sublittoral zone
زون زیرکرانهای
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
zone bits
بیت منطقه بیت دسته بندی
torrid zone
منطقه حاره
zone decimal
دسته بندی اعشاری
zone decimal
دسته بندی ده دهی
zone defence
دفاع منطقهای
zone fire
اتش درو
the frigid zone
منطقه منجمده
the frigid zone
منطقه افسرده
zone fire
اتش درو در عمق
tensile zone
منطقه کششی
zone of acceptability
منطقه قابل قبول
sensitive zone
منطقه حساس
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
zone punch
سوراخ دسته بندی
neutral zone
منطقه بی طرف
neutral zone
منطقه خنثی
limnetic zone
لایه نورگیر اب
life zone
منطقه زیست شناسی
life zone
منطقه حیاتی
landing zone
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing zone
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing zone
منطقه نشست هوایی
landing zone
منطقه فرود
kill zone
منطقه کشتاردشمن
kill zone
کشتارگاه
joint zone
منطقه مشترک
neutral zone
منطقه بیطرف
oral zone
ناحیه دهانی
photic zone
نوار نوری
saturated zone
منطقه اشباع
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
zone purification
تصفیه منطقهای
zone refining
پالایش منطقهای
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
red zone
دایره قرمز صفحه هدفگیری
prohibited zone
حریم
prohibited zone
منطقه ممنوعه
plastic zone
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
plastic zone
منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
intertidal zone
نوار کشندی
attack zone
منطقه حمله
attacting zone
منطقه دروازه
aeration zone
منطقه هواگیر
active zone of well
حوزهای که چاه را تغذیه میکند
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
zone of aeration
منطقه هواگیر
time zone
منطقه ساعتی جهانی
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
buffer zone
منطقه تامین
buffer zone
منطقه پیشگیری
active zone of well
حوزه فعال چاه
aphotic zone
لایه تاریک اقیانوس
buffer zone
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
aphotic zone
طبقه تاریک اقیانوس
contingent zone of fire
منطقه اتش احتمالی توپخانه
desired ground zone
نقطه ترکش اتمی مطلوب
effective beaten zone
منطقه ضربت موثر
depth of hardening zone
عمق سختی
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
desired ground zone
صفر زمین مورد نظر
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
root-hair zone
بخشموییریشه
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
the loose the maiden zone
ازاله بکارت کردن
depth of hardening zone
عمق ناحیه سخت گردانی
exclusive economic zone
منطقه اقتصادی انحصاری
warm substeppic zone
نوار نیمه جلگهای گرم
heat affected zone
ناحیه پیوند
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
heat affected zone
منطقه حرارت دیده
blind bombing zone
منطقه بمباران محدود
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
zone of rock flowage
منطقه سنگهای روان
runway touchdown zone marking
علامتتماسهواپیمابازمین
drop zone control center
مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
Few reporters dared to enter the war zone.
چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
come back
<idiom>
به فکر شخص برگشتن
back
به عقب
come back
<idiom>
دوباره معروف شدن
out back
مایع روان شده
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
back
پشتی
behind his back
پشت سراو
back
عقبی گذشته
back
پس
back
پشت
Welcome back.
رسیدن بخیر
to back
روی چیزی شرط بستن
back
فهرنویسی کردن
back
پشت چیزی نوشتن
come back
بازگشت بازیگر
back
پشتی کردن پشت انداختن
come back
بازگشتن
right back
بک راست
back
بدهی پس افتاده
back
پشت سر
back
جبران ازعقب
back
پاداش
back
درعقب برگشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com