English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer process فرایندقلیایی بسمر
Other Matches
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
bessemer process فرایند بسمر
basic bessemer pig iron اهن خام مقدماتی توماس
bessemer یکی از روشهای تهیه فولاد
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic به یک وسیله راه دور
basic مین دستیابی
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic بیسیک
basic قلیایی
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic course دوره مقدماتی
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic اصلی
basic اساسی مقدماتی
basic اولیه
basic ابتدایی
basic پایهای
basic اساسی
basic بنیادی
basic تهی بنیانی
basic بازی
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic مقدماتی اساسی
basic بنیانی
basic deficit کسری اساسی
basic fortran استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic gearing گیربکس
basic gearing چرخ دندههای اصلی
basic date تاریخ ترفیع
basic hole سوراخ مقدماتی
basic dye رنگینه بازی
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic intent نیت عام
basic language زبان بیسیک
basic lining پوشش یا استر قلیایی
basic linkage پیوند اساسی
basic load بار مبنا
basic date تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic data اطلاعات اولیه
basic branch رسته اولیه
basic brick اجر قلیائی
basic capacity گنجایش مبنا
basic capacity گنجایش پایه
basic circuit مدار ساده
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic conflict تعارض بنیادی
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic crops جو
basic crops ذرت
basic crops پنبه تنباکو و برنج
basic data عناصر تیر اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
basic deficit کسری کلی
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
basic surplus مازاد اساسی
basic training تعلیمات ابتدایی
basic training اموزش مقدماتی
basic variable متغیر اصلی
basic variable متغیر اساسی
basic verses ایات محکمات
basic ground زمینه و متن اصلی فرش
basic dye رنگ قلیایی
basic weaves رگباسلیق
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
true basic تروبیسیک
tiny basic یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
quick basic کوئیک بیسیک
microsoft basic مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
basic standard استاندارد اولیه
basic speed سرعت اولیه
basic of issue مبنای توزیع
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
basic pay اصل حقوق
basic pay حقوق اصلی
basic agreement توافق اولیه
basic point نقطه مبداء
basic ration جیره اصلی
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
basic research تحقیقات مقدماتی
basic salt نمک بازی
basic sciences علوم پایه
basic shaft محور اصلی
basic shaft محور واحد
basic size اندازه اصلی
basic size اندازه اولیه
basic slag سرباره قلیایی
integer basic نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic anxiety اضطراب بنیادی
advanced basic بیسیک پیشرفته
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic price قیمت پایه
basic price قیمت مبنا
basic research علم بنیادی
basic allowance شارژ انبار
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic research علم پایه
airman basic سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
basic requisition number درخواست اولیه
basic requisition number درخواست ابتدایی
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
We must find a basic solution. باید یک فکر اساسی کرد
basic pig iron اهن توماس
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
floating point basic نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
basic standard cost قیمت استاندارد
ground basic slag ارد توماس
ground basic slag سرباره توماس
basic building materials مواداولیهساختمان
basic source of food منابعاولیهغذا
basic calculating operation چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic operation of arithmetic چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic pig iron اهن خام قلیایی
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
basic standard cost قیمت پایه
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
basic converter steel فولاد توماس
the four basic arithmetic operations چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic access method روش دستیابی اصلی
basic allowance for subsistence حق معاش
basic construction unit واحد ساختمانی
basic circuit arrangement ترتیب مدار ساده
basic end item اقلام اولیه اماد
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
basic allowance for subsistence جیره نقدی
basic allowance for quarters حق مسکن
basic converter pig iron اهن خام توماس
basic input output system سیستم ورودی و خروجی پایه
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
one of the [basic] fundamental tenets of democracy یکی از اصول پایه [اساسی] دموکراسی
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic unit assembly group گروه ساختمانی
basic open hearth furnace کوره باز قلیایی
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic direct access method روش دستیابی مستقیم اساسی
iowa tests of basic skills ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
process مرحله جریان
process پیشرفت تدریجی ومداوم
process زائده
process مراحل مختلف چیزی
process تقویم کردن تولید کردن
process فراشد روند
process جریان عمل مرحله
process دوره عمل
process بانجام رساندن تمام کردن
process فرا گرد
process فرایند
process پردازش کردن
process مراحلی راطی کردن
process تهیه کردن
process طرزعمل
process جریان
process پرورش دادن
process جریان کار
process نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
process احضار کردن
process تکلیف به حضور کردن
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
process عمل اوردن
process روند طریقه
process روش
process کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
process برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
process ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
process که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
process تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
process عملکرد
process مرحله
process تهیه و تولید کردن
process پویش
process روند
process فراگرد
process شیوه
process تحویل
process انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
process فرابرد فرابرش
process جریان کار در دادگاه
process جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
process عمل
process و وسایل کنترل و پشتیبانی
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
basic type double tier formwork قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com