English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English Persian
basic ration جیره اصلی
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
Other Matches
ration مقدار جیره روزانه
c ration جیره رزمی
ration جیره
k ration بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
ration سهم
ration خارج قسمت سهمیه
ration سهم دادن
ration جیره بندی کردن
ration جیره سربازی
ration جیره غذایی
ration سهمیه
ration strenght انرژی حاصله از جیره
emergency ration جیره فوق العاده
emergency ration جیره اضطراری
commuted ration جیره نقدی
combat ration جیره رزمی
combat ration جیره جنگی
oxygen ration نسبت اکسیژن
ration return اسنادجیره
oxygen ration ضریب قدرت اسیدی
field ration جیره صحرایی
field ration جیره رزمی
ration factor ضریب اماد جیره غذایی
ration in kind معادل جیره
ration in kind جیره معادل یاجانشین
ration method سبک واگذاری جیره
ration method روش تغذیه پرسنل
ration return اسناد هزینه جیره
ration scale مقیاس نسبتی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
ration strenght کالری جیره
In the ration lf one to ten . به نسبت یک به ده
ration factor ضریب محاسبه جیره
ration allowance حق معاش
flight ration جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
ration allowance حق جیره
ration allowance پول جیره
ration basis مبنای جیره
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
ration credit تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
flight ration جیره پرواز
troop train ration جیره بین راه
troop train ration جیره طبخی بین راه
basic کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic course دوره مقدماتی
basic اصلی
basic بنیادی
basic ابتدایی
basic اولیه
basic اساسی مقدماتی
basic بازی
basic بنیانی
basic مقدماتی اساسی
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic تهی بنیانی
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic قلیایی
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic پایهای
basic نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic بیسیک
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic اساسی
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic به یک وسیله راه دور
basic مین دستیابی
basic training اموزش مقدماتی
basic variable متغیر اصلی
basic variable متغیر اساسی
basic surplus مازاد اساسی
basic research تحقیقات مقدماتی
basic salt نمک بازی
basic shaft محور اصلی
basic shaft محور واحد
basic size اندازه اصلی
basic size اندازه اولیه
basic slag سرباره قلیایی
basic speed سرعت اولیه
basic standard استاندارد اولیه
basic sciences علوم پایه
basic training تعلیمات ابتدایی
basic verses ایات محکمات
basic weaves رگباسلیق
basic dye رنگ قلیایی
basic agreement توافق اولیه
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic research علم پایه
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
integer basic نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
microsoft basic مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
quick basic کوئیک بیسیک
basic ground زمینه و متن اصلی فرش
basic linkage پیوند اساسی
tiny basic یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
true basic تروبیسیک
basic research علم بنیادی
basic point نقطه مبداء
basic conflict تعارض بنیادی
basic capacity گنجایش مبنا
basic deficit کسری اساسی
basic brick اجر قلیائی
basic dye رنگینه بازی
basic branch رسته اولیه
basic fortran استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic gearing گیربکس
basic gearing چرخ دندههای اصلی
basic hole سوراخ مقدماتی
basic crops پنبه تنباکو و برنج
basic capacity گنجایش پایه
basic circuit مدار ساده
basic deficit کسری کلی
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
advanced basic بیسیک پیشرفته
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic crops جو
basic crops ذرت
basic data عناصر تیر اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
basic date تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date تاریخ ترفیع
basic intent نیت عام
basic of issue مبنای توزیع
basic load بار مبنا
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic allowance شارژ انبار
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
basic price قیمت مبنا
basic pay اصل حقوق
basic pay حقوق اصلی
basic price قیمت پایه
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
airman basic سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
basic lining پوشش یا استر قلیایی
basic data اطلاعات اولیه
basic anxiety اضطراب بنیادی
basic language زبان بیسیک
basic bessemer process فرایندقلیایی بسمر
the four basic arithmetic operations چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
basic source of food منابعاولیهغذا
basic allowance for quarters حق مسکن
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
basic access method روش دستیابی اصلی
basic allowance for subsistence حق معاش
basic circuit arrangement ترتیب مدار ساده
basic calculating operation چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic operation of arithmetic چهار عمل اصلی [ریاضی]
We must find a basic solution. باید یک فکر اساسی کرد
basic allowance for subsistence جیره نقدی
basic building materials مواداولیهساختمان
basic construction unit واحد ساختمانی
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic pig iron اهن توماس
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
basic standard cost قیمت پایه
basic standard cost قیمت استاندارد
basic requisition number درخواست اولیه
basic requisition number درخواست ابتدایی
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
basic converter steel فولاد توماس
basic end item اقلام اولیه اماد
basic pig iron اهن خام قلیایی
ground basic slag سرباره توماس
ground basic slag ارد توماس
floating point basic نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
one of the [basic] fundamental tenets of democracy یکی از اصول پایه [اساسی] دموکراسی
iowa tests of basic skills ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
basic direct access method روش دستیابی مستقیم اساسی
basic open hearth furnace کوره باز قلیایی
basic input output system سیستم ورودی و خروجی پایه
basic unit assembly group گروه ساختمانی
basic converter pig iron اهن خام توماس
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic bessemer pig iron اهن خام مقدماتی توماس
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
basic type double tier formwork قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com