Dictiornary-Farsi | basic type double tier formwork | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
basic type double tier formwork	قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه


Other Matches

basic type single tier formwork	قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
double chamber type tunnel klin	کوره تونلی دو محفظهای
double chamber type tunnel klin	بوته ی نوع تونلی دو اطاقکی
formwork	قالب بندی
panel formwork	تخته قالب بندی بتن
formwork unexposed	قالب بندی سطوح نامرئی
panel formwork	قالببندی پیاده شونده
shell formwork	قالب بندی غلافی
face formwork	قالب بندی نما
formwork exposed	قالب بندی سطوح مرئی
slip formwork	قالب بندی لغزان
face formwork	قالب بندی نهایی
sliding formwork	قالببندی لغزان
tier	لایه
tier	زنجیر لنگر
tier	محکم کننده
tier	ردیف شدن
tier	ردیف کردن
tier	ردیف
tier	ردیف صندلی
tier	رده صف
tier	ردیف افقی
formwork at cirved section	قالب بندی در سطوح منحنی
formwork with vacuum chambers	قالب بندی با خلاء
tier table	میز کوچک
three-tier car carrier	حملماشینسهطبقه
basic	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic	بیسیک
basic plus	نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic course	دوره مقدماتی
basic	Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic	اصلی
basic	بنیانی
basic	اساسی مقدماتی
basic	اساسی
basic	بازی
basic	قلیایی
basic	اولیه
basic	ابتدایی
basic	بنیادی
basic	پایهای
basic	تهی بنیانی
basic	مقدماتی اساسی
basic	روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic	دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic	بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic	نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic	کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic	به یک وسیله راه دور
basic	مین دستیابی
basic	توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic	حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic	بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic	روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic	سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic	کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic	روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic gearing	گیربکس
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
basic fortran	استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic dye	رنگینه بازی
basic deficit	کسری اساسی
basic deficit	کسری کلی
basic date	تاریخ ترفیع
basic gearing	چرخ دندههای اصلی
basic hole	سوراخ مقدماتی
basic weaves	رگباسلیق
airman basic	سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
basic linkage	پیوند اساسی
basic load	بار مبنا
basic load	بار مبنای مهمات یا وسایل
basic of issue	مبنای توزیع
basic lining	پوشش یا استر قلیایی
basic language	زبان بیسیک
basic intent	نیت عام
basic date	تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic data	اطلاعات اولیه
basic data	دادههای اولیه عناصر اولیه
basic capacity	گنجایش مبنا
basic brick	اجر قلیائی
basic branch	رسته اولیه
advanced basic	بیسیک پیشرفته
basic allowance	سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic allowance	شارژ انبار
basic price	قیمت مبنا
basic price	قیمت پایه
basic capacity	گنجایش پایه
basic circuit	مدار ساده
basic crops	پنبه تنباکو و برنج
basic crops	ذرت
basic crops	جو
basic crops	محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic cover	عکسبرداری اولیه هوایی
basic anxiety	اضطراب بنیادی
basic conflict	تعارض بنیادی
basic communication	گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
applesoft basic	نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic of issue	مبنای واگذارکردن اقلام
quick basic	کوئیک بیسیک
basic training	تعلیمات ابتدایی
basic surplus	مازاد اساسی
basic data	عناصر تیر اولیه
basic standard	استاندارد اولیه
basic agreement	چهارچوب توافق [حقوق]
basic speed	سرعت اولیه
basic slag	سرباره قلیایی
integer basic	نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic training	اموزش مقدماتی
basic dye	رنگ قلیایی
tiny basic	یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
true basic	تروبیسیک
basic verses	ایات محکمات
basic variable	متغیر اساسی
basic variable	متغیر اصلی
basic ground	زمینه و متن اصلی فرش
microsoft basic	مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
basic size	اندازه اولیه
basic size	اندازه اصلی
basic shaft	محور واحد
basic research	علم پایه
basic ration	جیره اصلی
basic point	نقطه مبداء
basic research	علم بنیادی
basic pay	حقوق اصلی
basic ration	جیره مقدماتی جیره مبنا
basic agreement	توافق اولیه
basic shaft	محور اصلی
basic sciences	علوم پایه
basic salt	نمک بازی
basic research	تحقیقات مقدماتی
basic pay	اصل حقوق
basic allowance for quarters	حق مسکن
ground basic slag	ارد توماس
floating point basic	نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
ground basic slag	سرباره توماس
basic access method	روش دستیابی اصلی
basic allowance for subsistence	جیره نقدی
basic allowance for subsistence	حق معاش
basic bessemer converter	مبدل مقدماتی بسمر
basic bessemer process	فرایند مقدماتی بسمر
basic end item	اقلام اولیه اماد
basic requisition number	درخواست اولیه
basic requisition number	درخواست ابتدایی
basic relay post	پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
basic issue items	وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic issue list	اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic planning guide	راهنمای اولیه طرح ریزی
basic pig iron	اهن خام قلیایی
basic pig iron	اهن توماس
basic end item	تجهیزات ووسایل اولیه
basic standard cost	قیمت استاندارد
basic bessemer process	فرایندقلیایی بسمر
basic bessemer steel	فولاد مقدماتی بسمر
basic circuit arrangement	ترتیب مدار ساده
basic combat training	اموزش رزم مقدماتی
basic unit training	اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic construction unit	واحد ساختمانی
basic converter steel	فولاد توماس
basic tactical unit	یکان مبنای تاکتیکی
basic standard cost	قیمت پایه
basic machine unit	واحد دستگاه مقدماتی
basic building materials	مواداولیهساختمان
We must find a basic solution.	باید یک فکر اساسی کرد
basic operation of arithmetic	چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic calculating operation	چهار عمل اصلی [ریاضی]
the four basic arithmetic operations	چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic source of food	منابعاولیهغذا
basic partitioned access method	روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic sequential access method	روش دستیابی ترتیبی اساسی
one of the [basic] fundamental tenets of democracy	یکی از اصول پایه [اساسی] دموکراسی
basic bessemer pig iron	اهن خام مقدماتی توماس
basic converter pig iron	اهن خام توماس
iowa tests of basic skills	ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
basic unit assembly group	گروه ساختمانی
basic input output system	سیستم ورودی و خروجی پایه
basic direct access method	روش دستیابی مستقیم اساسی
ambulance basic relay post	پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
basic telecommunications access method	روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic open hearth furnace	کوره باز قلیایی
type	متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
type	حروف چاپی حروف چاپ
type	باسمه ماشین تحریر
type	قسم
type	نوع
type	سنخ
type of use	نمونه کاربرد
type	رقم
type	گونه الگو
type	قبیل
type	کلیشه
type	فرمان TYPE
type	سنخ تیپ
type	ماشین کردن طبقه بندی کردن
type	با ماشین تحریر نوشتن
type	نمونه
type	نوع خون را معلوم کردن
type	نوع خون
he is not of that type	ازان قبیل اشخاص نیست
he is not of that type	جنم انراندارد
type	تیره