Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English
Persian
battle lantern
چراغ اعلام خطر
battle lantern
چراغ خطرجنگی
Other Matches
lantern
چراغ بادی
lantern
چراغ دریایی
lantern
چراغ توری
lantern
گلدسته
lantern
فانوس
post lantern
فانوسخیابان
lantern-light
پنجره فانوسی
lantern-tower
برج صلیبی
lantern ceiling
سقف فانوسی
jack o' lantern
دروغ نور
magic lantern
چراغ عکس
jack o' lantern
نور کاذب
friars lantern
نور کاذب
friars lantern
چیزگمراه کننده
friars lantern
روشنایی شبانه بر روی باطلاق
combination lantern
فانوس مرکب
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
lantern-light
نورگیر کلاهی
Lantern-cross
صلیب سنگی
lantern-ceiling
سقف فانوسی
lantern pane
شیشهفانوس
lantern light
پنجره فانوسی
lantern light
نورگیر کلاهی
lantern jawed
دارای ارواره دراز و لاغر
lighthouse lantern
فانوسچراغدریایی
lantern jawed
چانه دراز
lantern jaw
دارای چانه باریک
lantern jaw
چانه باریک ودراز
wall lantern
فانوسدیواری
death-lantern
[ستون های احاطه شده با فانوس در حیاط یا قبرستان کلیسا]
magic lantern
فانوس شعبده
The Watchmans sleep is the thiefs lantern .
<proverb>
چراغ دزد خواب پاسبان است .
f.of battle
نبردگاه
f.of battle
میدان جنگ
battle
رزم
battle
نبرد کردن
battle
پیکار
battle ax
تبرزین
battle a
صف جنگ
an e. battle
جنگی که برای دو طرف یکسان است
battle
نزاع
battle
جنگ
battle
زد وخورد
battle
مبارزه ستیز
battle
جدال
battle
جنگ کردن
battle ax
تبر
battle
نبرد
he gave an a of the battle
گزارش ان جنگ راشرح داد
pitched battle
جنگ صف ارایی شده
battle reserve
ذخیره جنگی
battle array
صف جنگ
field of battle
میدان رزم
field of battle
میدان جنگ
battle array
جنگ ارایی
battle cry
شعارجنگی
battle cries
شعارجنگی
half the battle
<idiom>
قسمت بزرگیاز کار
battle zone
منطقهجنگی
battle line
خط جنگی
wager of battle
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
to deliver battle
اماده جنگ شدن
the battle still rages
جنگ هنوز شدت دارد
order of battle
ترتیب نیرو
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
pitched battle
جنگ سخت تن به تن
battle-axe
تبرزین
battle-axes
تبرزین
battle station
پایگاه جنگی
battle bill
فهرست استعداد رزمی ناو
battle lights
چراغ پلیس
battle axe
تبر
battle bill
لوحه جنگی ناو
battle honour
نشان افتخار
battle group
گروه نبرد
battle group
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
battle field
میدان جنگ
battle drill
مشق جنگی تمرین جنگی
battle drill
تمرین رزم
battle dress
جلیقه جنگی
battle dress
لباس ضدگلوله
battle dress
نیم تنه جنگی
battle cruiser
نبردناو
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
battle clasp
نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
battle casualty
تلفات جنگی
battle casualty
ضایعات رزمی
battle lights
چراغهای جنگی
battle lights
چراغ خاموشی شبانه
battle station
پایگاه رزمی
battle ship
نبرد ناو
battle sight
درجه جنگی
battle reserve
احتیاط جنگی
battle problems
مشکلات رزمی
battle sight
شکاف درجه
battle problems
مسائل جنگی
battle position
محل ناو در دریا
battle position
موضع نبرد
battle plane
هواپیمای جنگی
battle pin
سنجاق نقشه
battle piece
تصویرجنگ
battle map
نقشه جنگی
battle map
نقشه منطقه نبرد
battle axe
تبرزین
battle line
خط جبهه ناوها
battle state
station action
battle royal
نزاع سخت کشمکش خصومت امیز
in a battle for world domination
مبارزه برای سلطه جهان
main battle tank
تانک اصلی
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
forward edge of battle area
لبه جلویی منطقه نبرد
The scen of a bloody (great) battle.
صحنه نبرد خونین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com