Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
English
Persian
beauty shop
ارایشگاه
beauty shop
سالن ارایش وزیبایی
Other Matches
beauty
زیبایی
That is the beauty of it.
قشنگی اش درهمین است
beauty
زنان زیبا
beauty
حسن جمال
beauty
خوشگلی
She was a real beauty.
یک تکه ماه بود
beauty salon
سالن زیبایی
Beauty sleep .
خواب ناز
beauty spot
خال
beauty spot
خال کوچک
beauty spot
خال زیبایی
beauty spots
خال
beauty spots
خال کوچک
beauty spots
خال زیبایی
beauty salon
سالنیکهخانمهادرآنبرایبردنجایزهملکهزیبائیمسابقهمیدهند
beauty sleep
خواب اضافی
beauty sleep
قیلوله
Beauty is skindeep.
<proverb>
تن آدمى شریف است به جان آدمیت .
beauty sleep
خواب پیش از نیمه شب
reigining beauty
ملکه وجاهت
ripe beauty
زیبایی زنی که رشد کرده است
she is vain of beauty
بزیبایی خودمیبالد
beauty contest
مسابقهزیبایی
beauty parlour
سالنیکهخانمهادرآنبرایبردنجایزهملکهزیبائیمسابقهمیدهند
beauty queen
ملکهزیبائی
beauty is in the eyes of the beholder
<proverb>
اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
a beauty and an elegance beyond
[ without]
compare
زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
Is there a beauty salon in the hotel?
آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
shop
کارخانه
shop around
<idiom>
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to keep shop
دکان داشتن
to keep shop
دکان داری کردن
keep shop
دکانداری کردن
shop
خریدکردن
shop
فروشگاه
shop
مغازه گردی کردن دکه
shop
کارگاه
shop
دکان
shop
مغازه
shop
محل ساخت
shop
کارخانه خرید کردن
shop
کارگاه تعمیرگاه
grocer's shop
بقالی
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union shop
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
food shop
بقالی
welding shop
کارگاه جوشکاری
winding shop
کارگاه سیم پیچی
window shop
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
pawn shop
مغازهی کارگشایی و گروبرداری
tuck shop
مغازه حلویات
tuck shop
مغازه قنادی
shop supply
اماد تعمیرگاهی
shop supply
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop test
ازمایش کارگاهی
smith's shop
اهنگری
smith's shop
کارگاه اهنگری
to talk shop
در باره کار صحبت کردن
tommy shop
دکان خواربارفروشی یانانوایی
grocer's shop
خواربار فروشی
sex shop
فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
shop assistant
دستیار مغازه دار
shop floor
کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop-soiled
آسیبدیدهوکثیف
sweet shop
مغازهشیرینیوسیگارفروشی
food shop
خواربار فروشی
talk shop
<idiom>
درموردکار شخصی صحبت کردن
corner shop
مغازهکوچک
chip shop
مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
shop steward
رئیس گروه
shop stewards
رئیس گروه
chemist's shop
داروخانه
antique shop
فروشگاه اشیاء عتیقه
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
to shut up a shop
مغازه ای را بستن
shop front
ازاره نمای بنا
break into a shop
دکانی را زدن
cartwright's shop
دوچرخه سازی
coffee shop
قهوه خانه
coffee shop
رستوران
die shop
حدیده سازی
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
electroplating shop
کارگاه عملیات گالوانیزهای
field shop
کارگاه صحرایی
field shop
تعمیرگاه صحرایی
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
jumble shop
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
lathe shop
تراشکاری
base shop
تعمیرگاه پادگانی
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
shop fronts
ازاره نمای بنا
bucket shop
جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
closed shop
سیستم بسته
closed shop
با کارکردانحصاری
closed shop
موسسه کارشناسی
closed shop
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
tea shop
رستوران
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
acre shop
حق الارض
assembly shop
کارگاه مونتاژ
lathe shop
کارگاه تراشکاری
machine shop
کارگاه محاسبات ماشینی
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
open shop
سیستم باز
shop drawing
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop boy
پادو
open shop
با کارکرد ازاد
pattern shop
کارگاه مدل سازی
shop boy
شاگرد
shop boy
شاگرد دکان
pro shop
فروشگاه باشگاه حرفهای
railway shop
تعمیرگاه راه اهن
repair shop
workshop
open shop
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
nickel shop
ساچمه نیکلی
shop lifting
دزدی از مغازه ها
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
shop lifter
دزد مشتری نما
milling shop
کارگاه فرزکاری
shop lifter
دکان بر
shop keeper
صاحب دکان
shop keeper
دکان دار
molding shop
کارگاه قالب گیری
shop girl
شاگرد پادو
shop girl
شاگرد دکان
repair shop
تعمیرگاه
automatic turning shop
کارگاه تراشکاری
machine shop tool
ابزار ماشینی
fish and chip shop
جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
ingot dressing shop
پرعیار کردن شمش
hand molding shop
قالبریزی دستی
mobile repair shop
تعمیرگاه سیار
The goods in this shop could not be flogged.
اجناس این مغازه باد کرده
bull in a china shop
<idiom>
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
plate molding shop
مدلسازی
shop or work drawing
نقشه در حین انجام کار
loam molding shop
قالب گیری ماسهای
I walked past the shop ( store ) .
از جلوی فروشگاه گذشتم
This shop deals in goods of all sorts .
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com