Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 134 (7 milliseconds)
English	Persian
bituminous rock	سنگ قیری
Other Matches
bituminous	قیری
bituminous	قیردار
bituminous concrete	بتن قیری
bituminous coal	ذغال سنگ چاق
bituminous coal	زغال سنگ چاق
bituminous coal	زغال قیری
bituminous cement	سیمان قیری
bituminous binder	چسبنده قیری
bituminous binder	بست مایه هیدروکربنه
bituminous binder	مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
bituminous coat	اندود قیری
bituminous coating	اندود قیری
bituminous facing	پرده قیری
bituminous felt	مشمع قیراندود
bituminous binder	بست مایه قیری
min bituminous	قیرالود
bituminous varnish	لاک اسفالت
bituminous varnish	لاک قیری
bituminous shale	شیست قیردار
bituminous road	جاده یا خیابان اسفالت
bituminous paint	رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
bituminous facing	روکاری قیری
bituminous paint	رنگ قیردار
bituminous paint	رنگ قیری
bituminous matter	ماده قیری
the rock	جبل الطارق
rock	سنگ
rock	تکان
rock	صخره
rock	جنبش
rock	سنگ خاره صخره
rock	تخته سنگ یا صخره
rock	جنباندن نوسان کردن
rock	تکان نوسانی دادن
rock	حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock	جنباندن
rock-like	صخرهمانند
rock	خاره
rock	جنبیدن
rock	تکان دادن
rock work	خاره یا صخره مصنوعی
rock pitons	انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion	کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock sucker	مارماهی دریایی
rock toe	سنگچین پایاب
rock wash	پوشش سنگی
rock wool	پشم کوهی
rock pigeon	کبوتر کوهی
rock oil	نفت
rock hewn	از کوه کنده شده
rock fever	حصبه جبل الطارق
rock erosion	از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock fill	سنگریز
rock flour	سنگارد
rock flour	ارده سنگ
rock goat	بزکوهی
rock goat	مرال
rock dyke	سنگریز
rock work	کوه مصنوعی
rock work	دیوار کوه نما
to rock to sleep	جنباندن
as steady as a rock <idiom>	مثل کوه [استوار و ثابت]
rock the boat <idiom>	واژگون کردن
As firm as a rock .	به محکمی آهن ( سنگ )
To stand like rock .	مانند کوه ایستادن
It is as hard as rock.	مثل سنگ سفت است
rock-climber	صخرهنورد
rock pool	استخرکوچک
rock-hard	بینهایتسخت
rock music	موسیقیRock
rock step	پایهصخرهای
to rock the boat <idiom>	گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
to rock to sleep	خواب کردن
to stumble against a rock	گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
under szturated rock	سنگ زیر اشباع
vitreous rock	سنگ شیشه نما
volcanic rock	سنگ خروجی
impervious rock	تختهسنگغیرقابلنفوذ
rock basin	حوضهرودصخراهای
rock-climbing	صخرهنوردی
rock drill	مته سنگ شکن
rock'n'roll	رقص راک اندرول
broken rock	صخره
cap rock	پوش سنگ
crystalline rock	سنگ بلوری
detrital rock	سنگ اواری
rock cork	پنبه کوهی
eruptive rock	سنگ خروجی
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
fall of rock	ریزش سنگ
rock rubble	ریزش سنگ
rock bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
bed rock	سنگ مادر
rock'n'roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock-bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock and roll	رقص راک اندرول
rock and roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock salt	نمک سنگی
rock garden	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
almond rock	گزبادامی
bed rock	سنگ کف
hand placed rock	سنگفرش فکافته
rock bound	دیریاب
rock facing	سنگریز حفافتی
rock bound	خاره بست
rock bound	سنگ بست
rock bound	محاط بصخره
rock crystal	سنگ بلور
rock bound	دشوار
rock brake	بسفایج معمولی
rock candy	تبرزد
rock candy	نبات
phosphate rock	سنگ فسفات
igneous rock	سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
mantle rock	سنگپوش
rock flint	سنگ اتشزنه سیاه
rock dove	کبوتر کوهی
layer of rock	طبقه سنگی
layer of rock	لایه سنگی
igneous rock	سنگ اذرین
igneous rock	سنگ خروجی
to hit rock bottom	از نظر روحی خرد شدن
to make the party rock	جشن را گرم کردن
zone of rock flowage	منطقه سنگهای روان
zone of rock fracture	ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
natural rock asphalt	سنگ قیر
bed rock ledge	لایه سنگی کف بستر
sluiced rock fill	سنگریز ابپاشی شده با فشار
rock fill dam	سد سنگریز
rock fill dam	سد سنگی
rock-bottom price	کمترین قیمت
A big rock rolled down the mountain.	سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com