English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English Persian
blast nozzle افشانک دم
blast nozzle شیپوره دم
Search result with all words
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
Other Matches
nozzle گلوگاه
nozzle پوزه دهانک
nozzle فواره
nozzle نازل
nozzle لوله خرطومی
nozzle دهانه
nozzle شیپوره
nozzle افشانک
nozzle بینی
nozzle سر لوله اب
fog nozzle مه پاش
main nozzle شیپوره یا نازل اصلی
nozzle contraction نسبت همگرایی نازل
nozzle diaphragm دیافراگم نازل
blowing nozzle شیپوره دم
nozzle efficiency راندمان نازل
nozzle efficiency کارایی نازل
nozzle tester دستگاه ازمایش نازل
blowing nozzle مبدل
burner nozzle نازل سوخت پاش
burner nozzle شیپوره یاافشانک سوخت پاش
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
injector nozzle نازل سوخت پاش
con di nozzle نازل موتورجت با مقطع همگرا
de leval nozzle نازل همگرا
discharge nozzle فواره تخلیه
exhaust nozzle نازل خروجی
fog nozzle مه افشان
nozzle throat گلوگاه نازل
cutting nozzle دهانه لوله برش [ابزار]
nozzle cleaners تمیزکنندهسرلولهآب
pistol nozzle سرپیستول
pump nozzle سرلولهپمپ
turbine nozzle شیپوره توربین
supersonic nozzle نازل مافوق صوت
spary nozzle افشانک
secondary nozzle نازل ثانویه
spray nozzle پیستولآبپاشی
pouring nozzle شیپوره ریزش
upholstery nozzle برسمبل
washer nozzle دهانهآبپاش
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
hose nozzle سرشلنگ
ladder pipe nozzle آبپخشکنلولهاینردبانی
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
nozzle expasion ratio نسبت واگرایی نازل
nozzle guide vane تیغههای هادی یا راهنما
out of blast <adj.> ازکارافتاده
out of blast <adj.> خراب [ازکارافتاده]
to blast something با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
blast it مرده شورش را ببرد
blast سوز
blast-off شروع بپرواز کردن
blast off شروع بپرواز کردن
blast برخاستن از سکوی پرتاب
blast off پرواز
blast سوزاندن
blast دمیدن
blast هوای دم کوره بلند دم
blast ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast-off پرواز
blast ضربه انفجار
blast باد
blast دم
blast جریان هوایا بخار
blast صدای شیپور بادزدگی
blast انفجار
blast وزش
blast ترکش
blast آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast صدای ترکیدن ترکاندن
blast صدای انفجار
blast furnaces کوره بلند
short blast بوق کوتاه
at full blast <adv.> در حداکثر قدرت یا شدت
sand blast شن باران کردن
blast furnace کوره بلند
blast furnace کوره ذوب اهن
short blast اژیر کوتاه ناو
short blast سوت کوتاه
shot blast ساچمه پاشیدن
blast furnaces کوره مرتفع
blast furnaces کوره قالبگیری اهن
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
To blast the opposition . مخالفین راکوبیدن
blast furnaces کوره ذوب اهن
blast furnace کوره مرتفع
full blast <adv.> در حداکثر قدرت یا شدت
prolong blast سوت بلند
blast box اطاقک هوا
blast effect اثر انفجار
blast effect اثر موج انفجار
blast wave موج انفجار
blast through alphanumerics حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
blast roasting تشویه با هوای دم
blast pressure فشار کوره بلند
blast pipe لوله دم
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
blast line مسیر موج ضربتی
hot blast هوای دم داغ
blast grit ماسه هوا داده شده
blast furnaceman مسئول یا متصدی کوره بلند
air blast هوای دم
blast furnace کوره قالبگیری اهن
fire blast یرقان سوزنده گیاهی
blast main لوله دم
lead blast furnace کوره بلند سربی
sand blast unit واحد ماسه پاشی
hot air blast دم گرم
blast injection engine موتور تزریق دم
blast hole drill مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
pre mature blast انفخار زودرس
blast furnace slag روباره تفاله کوره بلند
blast furnace slag تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
blast furnace plant تاسیسات کوره بلند
jet blast deflector توری محافظ
blast furnace gas گاز کوره بلند
blast furnace coke کک کوره بلند
commutator air blast بادبزن جابجاگر
air blast transformer مبدل بادی
blast furnace gun وسیله تزریق کوره بلند
gas blast switch کلید جریان گاز
blast furnace burden بار کوره بلند
Blast (damn) this life. تف ولعنت کردن
hot blast cupola کوپل هوای گرم
hot blast main هدایت هوای دم داغ
blast furnace gas main لوله اصلی گاز کوره بلند
foamed blast furnace slag سرباره کوره بلند
cold blast pig iron اهن خام دمیده سرد شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com