English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
block vote رایفردیبهگروهی
Other Matches
right to vote حق رای
vote با اکثریت اراء تصویب کردن
vote down <idiom> شکست در رای گیری
to vote down با اکثریت ارا رد کردن
to vote for any one برله کسی رای دادن
to vote in با اکثریت ارا برگزیدن
vote of thanks راییکهبهمعنیقدردانیازفردیخاصاست
vote down به اکثریت اراء رد کردن
vote رای
have a vote حق رای داشتن
vote دعا
vote اخذ رای
vote رای دادن
vote of no confidence راییکهبهمعنیعدم حمایتازگروهیافردیخاصاست
when will women have the vote? خواهند داشت
To cast ones vote. رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
To put something to the vote. درباره چیزی رأی گرفتن
casting vote رای قاطع
fagot vote رای ساختگی
vote of censure رای اعتماد
vote of confidence رای اعتماد
tie vote اراء مساوی
plural vote رای یک تن در چند حوزه انتخابی
straw vote اخذ رای غیر رسمی وازمایشی
by a majority vote به اکثریت اراء
by a unanimity vote به اتفاق اراء
plurality of vote اکثریت ارا
minor vote رای اقلیت
give one's vote to به کسی رای دادن
faggot vote رای ساختگی
tie vote تساوی اراء
to vote plump رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
to put something to the vote درباره چیزی رای دادن
to vote against a measure برعلیه اقدامی رای دادن
card vote کنارهگیریبهنفعکسی
when will women have the vote? زنان کی حق رای
to vote somebody on the board of directors رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
Vote (write) against a proposallll. بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
self block خودبندی
v block گونیای جناقی
on the block <idiom> فروخته شده
the block مردن بوسیله گردن زنی
block بندال
block فراکسیون
block out جاسازی
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block مانع
block قرقره
block کنده
block پارازیت
block سد قالب
block سد کردن
block مانع شدن
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block بستن مسدود کردن
block قطعه زمین
block یک دستگاه ساختمان
block قرقره طناب خور
block منطقه
block بنداوردن
block انسداد
block سد
block جعبه قرقره
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block بلوک
block کنده مانع ورادع
block قطعه
block مانع شدن از بازداشتن
block قالب کردن
block توده قلنبه
block وقفه
block بلوک سیمانی
block سد کردن خطا
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block توده
block مسدودکردن
block تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block دفاع در مقابل ابشار
block قالب ریختن
block بلوک ساختن
block توقف رویدادن چیزی
block سدکردن غیرمجاز حریف
block بلاک
block دفاع
one man block تک دفاع
radius block بلوک شعاعی
radium block بلوک شعاعی
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
snatch block قرقره پران
spike over the block ابشار از بالای دفاع
starting block سکوی شروع
starting block تخته استارت
stone block قالبسنگ
snatch block قرقره فلزی چفت دار
storage block بلوک ذخیره
swage block قالب سوراخ سوراخ
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
keel block تیر حمالی که به کشش کارمیکند
input block بلاک ورودی
input block واحد ورودی
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
hat block قالب کلاه
fuse block قالب فیوز
fuse block خانه فیوز
fuse block چینی فیوز
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
nerve block وقفه عصبی
pully block قرقره مرکب
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
fuse block بلوک فیوز
tail block قرقره طناب دار
plummer block کنده شفت
plummer block کنده محور
pierce the block ابشار محکم غیرقابل دفاع
pierce the block شکافتن دفاع
offensive block دفاع تهاجمی
nested block بلوک تو در تو
form block بلوک فرمکاری
swivel block قرقره گردان
chip off the old block <idiom> (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
earth block پلاکزمینی
crown block قرقرهراس
anchorage block بستلنگرگاه
chock-a-block به هم چپیده
chock-a-block مملو
chock-a-block پر
chock-a-block بالا کشیده
chock-a-block کاملا افراشته
chock-a-block خفت
hoisting block گیرهجرثقیل
pin block بخشسوزنی
knock one's block off <idiom> خیلی سخت به کسی صدمه زدن
block-capital سرستون بالشتکی
tower block ساختمانبرجمانند
to block a ball نگهداشتن توپ در بازی
breeze-block آجرسیمانی
block capitals حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
travelling block بستانتقال
tension block کششقرقره
pulley block کلیدسایهروشن
chock-a-block کاملا کشیده
block and tackle قرقره و زنجیر
to block a passage مسدود کردن یک راه
to block a hat قالب کردن یک کلاه
cluster-block چندین طبقه آپارتمان
title block قسمت عنوان نامه
title block قسمت مربوط به درج اطلاعات
key-block سنگ تاج
three man block دفاع سه نفره
chock-a-block کیپ
tail block قلاب عقب هواپیما
to block out an inage طرح کردن یک فکر
to block out an inage دراوردن یک تصویردرذهن
block and tackle طناب و قرقره
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
block-plan نقشه اولیه ساختمان
two man block دفاع دونفره
block-cornice قرنیز بلوکی
block-house دژ چوبی
breeze-block خاکه زغال نیمه سوز
tackle block دستگاه قرقره جرثقیل
foot block بالشتک ستون
block storing انبار کردن بارهای قوال
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block letter چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block length طول کندهای طول بلاک
block length درازای بلوک طول بلوک
block length درازای کنده
block house موضع مستحکم
block heel نعلبند پاشنه اسب
block header سر بلوک
block graphics نگاره سازی بلوک
block gap gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap شکاف بین کندهای
block diagram نمودار بلوکی نمودار کلی
block lining پوشش با بلوک سیمانی
block lining پوشش بلوکی
block storing کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block sort جورسازی کندهای
block sort مرتب کردن بلاکی
block size اندازه بلاک
block size اندازه کندهای
block size اندازه کنده
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship سد کردن دهانه کانال
block protection حفافت بلوک
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block operation عملیات بلوک
block move جابجایی بلوک
block move انتقال بلوک
block mark نشان کنده
block diagram بلوک دیاگرام
block diagram نمودار کلی
block diagram نمودار بلوکی
anvil block سندان مخصوص اهنگری
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
building block کنده ساخت
affect block وقفه عاطفه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com