English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
blue collar employees کارگران
Other Matches
blue collar کارگری
blue-collar کارگری
employees کارکنان
new employees کارمندان تازه
reduced employees کارمندان کم شده
well paid employees کارمندانی که حقوق خوب
well paid employees میگیرند
civilian employees کارمندان غیرنظامی
private employees کارکنان خصوصی
public employees کارمندان بخش عمومی کارمندان دولت
reduced employees کارمندان منفصل گردیده
employees empowerment توانمندسازی کارکنان
Full ( part) time employees . کارمندان تمام (پاره ) وقت
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination. آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
collar کلاهک
two-way collar یقهدوبل
collar حلقه
collar بست
collar همگیر
collar طوقه
collar کسب اسان امتیاز ضربه
collar یقه
collar یخه
collar گریبان
collar گردن بند
collar گلوی چوب لاکراس
collar stiffener یقهیکجپیراهن
mandarin collar یقهمامورینعالیرتبه
polo collar یقهمردانه
sailor collar یقهملوانی
shawl collar یقهشالی
rope collar بست یقه
collar bone ترقوه
shirt collar یقهپیراهنی
spread collar بلوزیقهمردانه
dog collar قلاده سگ
storm collar دستمقاوم دربرابرتوفان
tailored collar یقهکتی
collar point سریقه
ceiling collar خطسقف
buttondown collar گذرگاهفرعیفرودگاه
dial collar طوقه یا حلقه درجه بندی شده
collar work کارپرزحمت
collar work کاردشوار
graduate collar حلقه یا طوقه درجه بندی شده
collar beam تیربچه کش
collar beam تیر گریبان
collar beam روبند
guide collar طوقه راهنما
shaft collar بست محور
brake collar رینگ ترمز
bertha collar یقهشنلی
stand-up collar یقهایستاده
bow collar یقهپاپیونی
breast collar بنداتصالاسببهگاری
dial collar حلقه مدرج
to turn up [collar] به بالا زدن [یقه]
dog collar قلاده
dog-collar قلاده
to collar someone [American E] یقه کسی را گرفتن
to turn up [collar] به بالا پیچیدن
to turn up [collar] به بالا کج کردن [مهندسی]
white collar یقه سفید
to turn up [collar] به بالا تا زدن
dog-collar قلاده سگ
white-collar کارمند دفتری
white-collar یقه سفید
white collar کارمند دفتری
white collar worker کارمندان یقه سفید
white collar employee کارمند
dog ear collar یقهخرگوشی
a white collar job کار اداری
Peter Pan collar یقهنیمگرد
a white collar job کار پشت میز نشینی
blue آبی
the blue اسمان
blue مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
ox blue ابی سیرمایل به ارغوانی
blue اسمان نیلگون
blue اسمان
blue نیلی
out of the blue غیر منتظره
out of the blue <idiom> غیرمتقربه
go off into the blue ناپدید شدن
go off into the blue آب شد و به زمین رفت
to look blue افسرده یابوربنظرامدن
the blue دریا
slate blue رنگ ابی مایل به خاکستری
blue [joke] <adj.> زمخت [جوک]
blue [joke] <adj.> خشن [جوک]
prussian blue ابی پروس
to by blue muder فریاد کردن
sky blue رنگ ابی اسمان
thumb blue نیل گلولهای یاقالبی
to burn blue شعله یا نور ابی دادن
teal blue رنگ ابی مایل به خاکستری
thymol blue ابی تیمول
sky blue اسمانی
sky blue نیلگونی
steel blue رنگ ابی فولادی
prussian blue رنگدانه ابی رنگ اهن دار
to by blue muder دادزدن
once in the blue moon خیلی بندرت
blue in the face <idiom> آرام گرفتن
She comes here once in a blue moon . سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
blue cap صدفکبود
It tends to be blue . It is bluish. بیشتر برنگ آبی می زند
blue tit پرندهایکوچکبابالسرودم آبیوسینهزرددراروپا
I kept saying it tI'll I was blue in the face. آنقدر گفتم با زبانم مودرآورد
blue-black آبیپررنگ
electric-blue آبیروشن
a bolt from the blue از غیب
a bolt from the blue مثل عجل معلق
blue mussel صدفدوکفهایآبی
true-blue هوادار دو آتشه
once in a blue moon <idiom> به ندرت
blue law قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue law قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue laws قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
true-blue پیرو متعصب
blue ball توپآبی
blue beam اشعهآبیکلاهکآبی
ice-blue آبیکمرنگ
blue moon مدت طولانی
blue devil دیو
blue devil ال
blue devil افسردگی
blue brittleness شکنندگی ابی رنگ
blue brittle شکستگی ابی
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
blue book کتاب ابی
blue book هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
blue book هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
blue eyed زاغ
blue eyed ابی چشم
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
blue moon زمان دراز
blue liner مدافع
blue line خط دفاعی هاکی
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
blue jay زاغ کبود
blue jacket سرباز نیروی دریائی
blue gun لوله پرتاب ابی
blue forces نیروهای ابی
blue forces نیروهای خودی
blue blood نجیب زاده اشراف زاده
blue blood عضو طبقه اشراف
blue bell گزارش بدرفتاری
blue blooded نجیب زاده
blue chip ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
blue jeans شلوارکاوبوی
blue jeans شلوار کار ابی رنگ
royal blue رنگ ابی مایل بارغوانی روشن
blue water دریای ازاد
black and blue کبود و سیاه
blue-chip سهام مرغوب
blue-chip ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
blue-blooded نجیب زاده
acid blue ابی اسیدی
alkali blue ابی قلیا
blue bell گزارش جنایت
blue bark تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
blue bark گزارش حرکت
blue baby طفلی مبتلا به یرقان ازرق
blue anealing بازپخت ابی رنگ
big blue ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
big blue IB
big blue نام غیر رسمی IBM
blue fox سگ روباه
blue chip سهام مرغوب
prussian blue نیل فرنگی
indigo blue ابی ایندیگو
dark blue سرمه ای
peacock blue رنگ ابی طاووسی
intense blue ابی سیر
king's blue رنگ ابی متوسط
light blue کبود
methyl blue ابی متیل
milori blue ابی میلوری
navy blue کبود
navy blue ابی سیر
once in a blue moon گاه گاهی
oxford blue ابی سیر مایل به ارغوانی
paris blue یکجور نیل فرنگی
paris blue جوهرابی روشن
peacock blue رنگ ابی مایل بسبز
powder blue نیل رخت شویی
powder blue گردلاجوردفرنگی
dark blue ابی سیر
cobalt blue لاجورد
blue mud گل کبود
bright blue لاجوردی
blue vitriol کات کبود
blue shift جابجایی به سوی ابی
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
blue print تون پلات ابی
blue print فون ابی
blue print زمینه ابی
bromthymol blue ابی برم تیمول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com