English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
body cell یاخته غیر تناسلی
Search result with all words
cell body جسم یاخته
Other Matches
cell فرف نمونه
cell جزء اصلی باطری
cell پیل خانه باطری
cell زندان انفرادی
cell خانه جدول
cell یاخته
tr cell کلید فرگیر
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell حجره
cell اتاقک
cell پیل سلول
cell خانه
cell سل
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell سلول
cell حفره
cell سلول یکنفری
cell المان
cell در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell زندان تکی
cell باطری
cell پیل
body جسد
body دارای جسم کردن
body ضخیم کردن
body اطاق ماشین جرم سماوی
body بدنه
body بدن [کالبد]
body لاشه جسم
body تنه
body بدن
body تن
in a body جمعا
in a body همه با هم
after body قسمت پاشنه ناو
body غلیظ کردن
body جسم [بدن]
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
body اطاق اتوبوس
body هیات
body گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
body دست
body متن پیام
body جسم
fuel cell پیل سوختی
glial cell یاخته گلیایی
germ cell یاخته جنسی
galvanic cell پیل شیمیایی
germ cell سلول تخم
germ cell سلول نطفه
galvanic cell سلول گالوانی
fuller cell پیل فولر
grenet cell پیل گرنت
grove cell پیل گراو
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
photo cell پیل نور- برقی
nuclear cell پیل اتمی
nerve cell نرون
nerve cell سلول عصبی
nerve cell یاخته عصبی
memory cell سلول حافظه
lymph cell سلول لنف
leclanche cell پیل لکلانشه
galvanic cell پیل گالوانی
haploid cell یاخته جنسی
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
end cell پیل اضافی
ependymal cell یاخته اپاندیم
regulating cell پیل اضافی
daniell cell پیل دانیل
daniel cell پیل دانیل
current cell سل کنونی
current cell سل جاری
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
concentration cell پیل غلظتی
coductivity cell پیل سنجش رسانندگی
circular cell محفظه گرد
cham cell or of the e. وزیر دارایی
cell vent نفس کش پیل
data cell یاخته داده
data cell سلول
elementary cell پیل اولیه
electrolytic cell فرف برقکافت
electrolytic cell پیل الکترولیز
electrochemical cell پیل الکتروشیمیایی
dry cell پیل
dry cell پیل خشک
dry cell باطری خشک
data cell سلول داده
cell tester تسترباطری
photo cell سلول فتوالکتریک
plant cell سلولگیاهی
honey cell حفرهعسل
cell wall دیوارهسلولی
cell membrane میتوکندری
padded cell اتاقک نرم پوشدار
whiteblood cell گویچه سفیدخون گلبول سفید
voltaic cell پیل ولتا
voltaic cell پیل ولتایی
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
pollen cell شبکهگرده
queen cell حفرهملکه
sealed cell حفرهممهور
Rod cell یاخته استوانه ای [در چشم]
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
to cell phone با تلفن همراه زنگ زدن
condemned cell سلولزندان
cell-phone تلفنهمراه
unit cell سلول واحد
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
porous cell پیل متخلخل
plante cell باتری پلانته
pilot cell پیل راهنما
pigment cell یاخته رنگی
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
photovoltaic cell پیل نور- برقی مجاورتی
photoemissive cell لامپ نور- برقی
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
photoelectric cell فتوسل
photoconductive cell سلول فوتورسانا
primary cell پیل ساده
primitive cell سلول واحد ابتدایی
reference cell پیل مبنا
two cell accumulator اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
transformer cell سلول ترانسفورماتور
stractural cell سلول ساختاری
storage cell سلول انباره
storage cell باتری
storage cell پیل باتری
storage cell یاخته انباره
standard cell پیل استاندارد
selenium cell سلول سلنیومی
sample cell فرف نمونه
reference cell پیل مرجع
photoconductive cell پیل نور- رسانایی
active cell خانه کاری
cell connector رابط پیل باتری
bias cell پیل ولت شبکه
carbon cell پیل کربنی
bichromat cell پیل بیکرومات
cell address آدرس سل
cell address نشانی سل
cell animation تحرک سلولی
cell assembly مجتمع یاختهای
secondary cell پیل باتری
battery cell پیل باتری
bunsen cell پیل بونزن
active cell سل فعال
active cell سلول فعال
anchor cell خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
absorption cell فرف جذب
anchor cell سل تثبیت
anchor cell سل قفل
betz's cell یاخته بتس
accumulator cell سلول اکومولاتور
cell cover درپوش باتری
blank cell سل خالی
cell protection حفافت سل
cell receptor گیرنده سلولی
cell reference ارجاع سل
cell tester ولت سنج باتری
cell relay روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
binary cell یاخته دودویی
blood cell گویچههای خونی
blood cell یاخته خون
solar cell سلول خورشیدی
binary cell سلول دودویی
cell format قالب سل
cell definition تعریف سل
cell tester ازمایشگر باطری
cell pointer اشاره گر سل
cell format فرمت سل
body pad بالشتکبدنه
whitcomb body جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
black body جسم سیاه
bakelite0 body بوفهباکلیت
white body بدنه سفید
body of nail وسعتناخن
body of fornix نوارسفیدزیرنیمکرههایمغز
wisdom of the body خردمندی بدن
body stocking جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
body flap زبانهبدنه
body stockings جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
astral body شبح
auto body اطاق اتومبیل
primary body جسم اولیه
black body قسمت خطرناک
saturated body بخار مشبع
solid body جسم سخت
soul and body روح و جسم
automobile body اطاق اتومبیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com