Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
body guard
نگهبان
body guard
موکب
body guard
هنگ ویژه
Search result with all words
body guard moulding
قالبحفافتیبدنه
Other Matches
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
to keep guard
بودن احتیاط کردن
on guard
گارد گرفتن
to keep guard
موافب
to be on guard
بودن احتیاط کردن
old guard
محافظه کار سیاسی
guard
صفحه محافظ روکش محافظ
guard
محافظت کردن
guard
روکش کشیدن
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
watch
guard
حفافت کردن
guard
محافظ گارد
to be on guard
موافب
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
on guard
گاردگرفتن
on ones guard
موافب
on ones guard
متوجه
on ones guard
درپاسگاه
out guard
گشتی
out guard
گشتی صحرایی
on guard
اماده برای دفاع باشید
on guard
مراقب بودن نگهبان بودن
on guard
درسرنگهبانی
on guard
هشیار
on guard
نگهبان
on guard
بحالت محافظ باش
on guard
بحالت گارد
off ones guard
بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
off ones guard
غافل
on guard
اماده توپگیری اماده برای توگیری
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard
محافظ
guard
پاسدار
guard
پاسبان مستحفظ
guard
نگهبان
right guard
نگهبانراست
on guard
<idiom>
آگاه ،بادقت
off guard
<idiom>
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
off-guard
درانتظارپیشامدبد
guard
گارد
guard
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
محافظت کردن نگهبانی کردن
guard
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
پناه
guard
پاییدن پاسداری کردن
guard
پاسداری دادن
guard
نگهبانی دادن
guard
نرده حفافتی
bumper guard
سپر ماشین
gear guard
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
bumper guard
روکش سپر
obstruction guard
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
national guard
گارد ملی
guard bit
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
cable guard
نگهدارنده کابل
guard of honour
گارداحترام
memory guard
نگهبان حافظه
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
guard assembly
محفظه
officer of the guard
افسر گارد احترام
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard of honor
پاسدار تشریفات
mud guard
گلگیر
guard of honor
گارد احترام
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard house
پاسگاه
guard cell
گیاهی را تشکیل میدهند
advance guard
پیش لشکر پاسدار
guard cell
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard house
پاسدارخانه
guard band
باند نگهبان
main guard
پست نگهبانی اصلی
life guard
هنگ ویژه
guard rail
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship
ship mission active
escort guard
گارد محافظ
escort guard
محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard
ماسک محافظ
guard room
پاسدارخانه
guard rail
نرده دست انداز راه پله
fire guard
پیش بخاری
fire guard
حائل اتش
flag guard
گارد پرچم
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
flag guard
نگهبان پرچم
double guard
دفاع با دو دست
plane guard
ناوگارد نجات
life guard
گارد
life guard
نگهبان
guard of honour
پاسدار تشریفاتی
guard plank
تخته محافظ
guard post
پایه نگهبان
knuckle guard
کارد
coast guard
گارد کرانه
interior guard
نگهبان داخلی
color guard
گارد پرچم
color guard
پاسدار پرچم
guard rail
جان پناه
guard signal
علامت نگهبان
custodial guard
گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
flank guard
پهلودار
guard dog
سگ پلیس
knuckle guard
انگلیسی
key guard
راهنمایکلید
eye guard
حافظچشم
clothing guard
حافظپارچه
chin guard
حافظچانه
breech guard
حافظتهساز
blade guard
تیغهلبه
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
to relieve guard
نگهبان راعوض کردن
to nount guard
به نگهبانی رفتن
to guard against danger
مواظب خطر بودن
guard-rail
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
نرده
on guard line
خطحافظ
left guard
محافظچپ
neck guard
حافظگردن
guard dog
سگ نگهبان
border guard
پلیس مرزبانی
guard's van
کالسکهنگهبانقطار
guard dog
سگنگهبان
wind guard
محافظباد
trigger guard
حافظماشه
toe guard
حافظانگشتان
tendon guard
محافظزردپی
snow guard
محافظبرف
overhead guard
حافظبالایسر
guard-rails
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails
نرده
advance guard
پیش قراول
safe guard
نگهداری
road guard
پلیس راه
road guard
ژاندارم
rear guard
نیروی عقب دار
rear guard
عقب دار
rat guard
صفحه مانع ورودموش
rat guard
موش بند
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio guard
نگهبان بی سیم
praetorian guard
گارد ویژه
point guard
موقعیت گارد
plane guard
ناو نجات
picket guard
پاسبان اردوگاه
picket guard
دژبان
open guard
گارد باز
safe guard
حفافت
seaman guard
گارد دریایی
advance guard
پیشرو
advance guard
طلایه
air guard
پاسور هوایی
air guard
گشتی هوایی
armed guard
گارد مسلح
state guard
ارتش ایالتی
state guard
نیروی نظامی ایالتی
stand guard
نگهبانی دادن
sergeant of the guard
گروهبان پاسدار
sergeant of the guard
گروهبان نگهبان
shin guard
ساقبند
skate guard
پرش روی تیغه اسکیت
splash guard
گلگیر
in a body
جمعا
in a body
همه با هم
body
بدن
[کالبد]
body
جسم
[بدن]
body
جسد
body
تنه
body
اطاق اتوبوس
body
هیات
body
جسم
body
دست
body
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
body
متن پیام
body
گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
اطاق ماشین جرم سماوی
body
بدنه
body
بدن
after body
قسمت پاشنه ناو
body
دارای جسم کردن
body
ضخیم کردن
body
غلیظ کردن
body
تن
body
لاشه جسم
army national guard
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
upper blade guard
حافظتیغهبالایی
lower blade guard
حافظتیغهپایینی
drivebelt safety guard
محافظهتسمهگرداننده
pedestrian guard rail
جانپناه برای پیاده رو
To be caught by surprise . To be off ones guard .
غافلگیر شدن
front mud guard
گلگیر جلوی اتومبیل
coast guard officer
افسر گارد کرانه
body shirt
بادی
governing body
هیئت حاکمه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com