English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
book keeping by double e. دفترداری مترادف
Other Matches
book keeping حسابداری [حسابداری]
book keeping by single e. دفترداری ساده
keeping سازش
keeping موافقت
out of keeping مخالف
out of keeping ناموافق
it is in my keeping د ردست من است
out of keeping ناجور
in keeping مطابق
in keeping موافق
in keeping with <idiom> مشابه ،موافقت کردن
keeping ذخایر یکانها
keeping متصرفات
keeping تصرف
it is in my keeping د رحفافت منست
keeping علوفه
keeping غذا
keeping نگهداری
keeping توافق
keeping room اطاق نشیمن
safe keeping حفظ
record keeping نگهداری سوابق
peace-keeping نیروی برقرارکننده صلح
bee-keeping پرورشزنبور
file keeping بایگانی
station keeping در خط نگهداشتن ناو
safe keeping نگهداری
safe keeping حفافت توجه
keeping house در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
that woman was in keeping ان زن رانشانده بودند
the keeping of a festival عید گرفتن
to be in safe keeping درجای امن بودن
keeping-room اتاق نشیمن
the keeping of a festival نگهداری عید
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
I was keeping my fingers crossed . خدا خدا می کردم ( دعامی کردم )
house keeping operation اعمال خانه داری
book value ارزش ثبت شده در دفتر
by the book ازروی کتاب
book value بهای دفتری
book one جلد نخستین
your book کتاب شما
you are welcome to my book بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
book value ارزش دفتری
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
your book کتابتان
book one کتاب نخست
with out book برون سند کتابی ازبر
this book is yours این کتاب مال شما ست
to book something چیزی را سفارش دادن
to book something چیزی را رزرو کردن
the book is out of p کتاب تمام شده است
the a of a book خوانندگان کتابی
that is my book کتاب من است
that is my book این
very many book کتابهای خیلی زیاد
that book این کتاب
that book ان کتاب
book بداخلاق
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
by the book کتابی
book مجلد دفتر
here is my book کتاب من اینها
book کتاب
book درکتاب یادفترثبت کردن
book رزرو کردن توقیف کردن
book دفتر
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book شماره بازیگرخطاکار
book ثبت کردن
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
i will t. you for the book شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
here is my book اینست کتاب من
book فصل یاقسمتی از کتاب
it was a p to another book مقدمه کتاب دیگربود
to subscribe for a book پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
reference book کتابمرجع
tou book لباس تکواندو
book token کارتخریدکتاب
phrase book لغتنامهمسافرت
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
rent book کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
To talk like a book . لفظ قلم صحبت کردن
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to gut a book جوهرمطالب کتابیراکشیدن
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
minute book دفتر وقایع
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
She was reading the book to herself. کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book. کتابی را جلد کردن
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
needle book سوزن دان کتابی
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book کتابقانون
pension book برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book دفترچهمیهمانها
book plate برچسب کتاب
book plates برچسب کتاب
comic book کتاب کاریکاتور
comic book کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
book of matches جعبهکبریت
book ends کتابنگهدار
log book دفتر رخدادهای روزانه
log book رخداد نگاشت
telephone book راهنمای تلفن
telephone book دفتر تلفن
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book کتاب راهنمای تلفن
bound book کتابپربرگ
spine of the book تیرهپشتیکتاب
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
exercise book کتابتمرین
cookery book کتابآشپزی
code book کتابرمزگشا
waste book دفتر باطله
appointment book دفترچهقرارملاقاتها
address book دفترچه تلفن
what is this book worth? این کتاب چقدر ارزش دارد
white book کتاب سفید
white book ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
word book کتاب لغت
year book سالنامه
log book رخداد نامه
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
message book دفتر یادداشت پیام
message book دفتر پیام
minute book دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
muster book دفتر ثبت وقایع روزانه
muster book دفتروقایع یکان
note book دفتریاد داشت
note book دفتر کتابچه
Orange Book مجموعه استانداردهای Philips که قالب ROM-CD قابل ضبط را بیان میکند
order book دفتر سفارشات
pass book دفتر حساب جاری
pass book برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
peon book دفتر ارسال مراسلات رسیدنامه
pepole of the book اهل کتاب
picture book کتاب عکس دار
pilot book direction sailing
please return the book خواهشمندم کتاب را برگردانید
mass book کتاب نماز
mass book زادالمعاد
fly book قوطی مگس ساختگی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
guide book کتاب راهنما
guide book راهنمای مسافران
gun book دفترچه خدمت توپ
gun book دفتریادداشت سوابق توپ
he presented me with a book کتابی بمن پیشکشی کرد
he stole my book کتابم را دزدیدند
herd book نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
herd book نسب نامه حیوانی
i will send him my book کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
job book کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
journal book دفتر گزارش روزانه
letter book رونوشت نامه
letter book کتاب رونوشت
mass book کتاب نماز سالیانه
pocket book کیف بغلی
pocket book دفتر بغلی
telephnone book دفتر تلفن
text book کتاب درسی
text book کتاب اصلی دریک موضوع
text book رساله
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
thank tou for that book متشکرم
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
the book is my property کتاب مال من است
the book is print کتاب زیر چاپ است
the book is print کتاب برای فروش موجودایت
time book دفتر ثبت ساعات کار
to bind a book صحافی کردن یک کتاب
to bring to book بازخواست کردن از
property book دفتر اموال
to bring to book حساب پس گرفتن
to consult a book سرکتاب باز کردن
service book کتب مذهبی
service book کتب دعا
policy book پرونده خط مشیها
policy book کتاب روشها
prompt book نسخه سخن رسان
property book دفتر دارایی یکان
punishment book ایین نامه انضباطی
purview of a book ویعت کتاب
purview of a book انچه کتابی فرامیگیرد
record book دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
record book دفتر ثتب سوابق
red book کتاب سرخ
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
road book راه نامه
road book راهنما
run book دفتر اجرا
run book دفتر رانش
scrap book مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
to consult a book از کتاب فال گرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com