English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bowden control cable کابل کنترل
Other Matches
control cable کابل کنترل
cable control system سیستم کنترل کابلی
elevator control cable کابل برق اسانسور
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
cable تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable اتصال در انتهای کامل
cable way راه اهن برقی
cable way سیم یا کابل نقاله
cable way مسیر کابل
bx cable لوله ب ایکس
d.c. cable کابل جریان دائم
have her cable لنگر جواب دادن
cable هادی
cable کابل
cable طناب سیمی
cable سیم
cable سیم تلگراف
cable شاه سیم
cable تلگراف کردن
cable طناب فلزی
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable تلگراف
cable سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable مفتول فلزی بافته
co axial cable کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
cable railway تراموای
suspension cable کابل معلق
tape cable کابل نواری
cable railway ترن کابلی
coaxial cable کابل هم محور
chain cable زنجیر لنگر
Type cable چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
Type cable دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Type cable دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
Type cable میکرون
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
underground cable کابل زیرزمینی
cable railways تراموای
cable railways ترن کابلی
supply cable کابل تغذیه
subscriber's cable کابل مشترک
concentric cable کابل هم مرکز
connecting cable کابل رابط
connection cable کابل اتصال
starter cable کابل استارتر
armored cable کابل مسلح
snub cable ناگهان ترمز کردن
communication cable کابل ارتباطی
communication cable کابل جریان ضعیف
brake cable سیمترمز
cable distributor قسمتکابلقرقرهایپیچشده
cable sleeve محلاتصالکابل
coaxial cable کابل هم مرکز
cable stitch بافتمارپیچ
coaxial cable سیم هم مرکز
telegraph cable کابل تلگراف
telephone cable کابل تلفن
tiers of cable سیم کابل حلقه شده
cable joint موف اتصال
cable joint مفصل اتصال کابل
cable holder gypsy : syn
cable holder دوار زنجیر
cable head سر کابل
cable guard نگهدارنده کابل
cable grip چنگال کابل
caoxial cable سیم هم مرکز
cable locker چاه زنجیر
trunk cable کابل ارتباطی
trunk cable کابل ترانک
cable shield لوله کابل
caoxial cable کابل کواکسیال
cable party گروه لنگر
cable officer افسر لنگر
cable moulding فتیله نیمگرد یا گرد
cable match رویارویی تلگرافی شطرنج
cable duct لوله محافظ کابل برق
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
cable assembly کابل
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
cable accessory وسایل کابل
cable accessory قطعات کابل
trailing cable کابل برق روکش دار
bunched cable کابل چندلایی
twin cable کابل دو قلویی
cable block مجموعه کابل
cable block قسمت کابل
three core cable کابل سه رشتهای
cable core سیم کابل
cable connector دو شاخه کابل
cable clip پل کابل
cable support بست کابل
cable cleat بست کابل
cable clamp بست کابل
cable box اتاقک کابل
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
shorten in cable کوتاه کردن زنجیر
exchange cable کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
ignition cable سیم سیستم جرقه زنی
insulated cable کابل عایق بندی شده
insulated cable کابل عایق شده
junction cable کابل اتصال
lighting cable کابل نور روشنایی
telecommunication cable کابل ارتباطی
main cable کابل اصلی
mains cable کابل شبکه
cable television تلویزیونکابلی
measuring cable کابل سنجش
microphone cable کابل میکروفن
transmission cable کابلانتقال
microphone cable سیم میکروفن
cable car تراموای برقی
cable cars تراموای برقی
multicore cable کابل افشان
ignition cable کابل احتراق
hook cable کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
duplex cable کابل دو سیمه
flat cable کابل تخت
drop cable بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
flat cable کابل پهن
flexible cable کابل خم پذیر
cable tail انتهای سیم
dial cable کابل صفحه مدرج
four core cable کابل چهار سیمه
four core cable کابل چهاررشتهای
gas cable کابل گازی
hoisting cable کابل بالاکش
hoisting cable طناب بالابر
hook cable کابل قلاب
suspension cable کابل اویزان
throttle cable کابلساسات
multicore cable کابل چند رشتهای
sheathed cable کابل زره دار
sheathed cable کابل زرهی
service cable کابل مصرف کننده
ribbon cable کابل نواری
outgoing cable کابل خروجی
quadded cable کابل چهار سیمی
power cable کابل قدرت
power cable کابل جریان قوی
subscriber's cable کابل اتصال
gear cable کابلچرخدنده
electricity cable کابلالکتریسیته
anchor cable کابل لنگر
anchor cable طناب لنگر
multiple cable کابل چند رشتهای
phantomed cable کابل چهار سیمی
quadoed cable کابل چهارسیمه
sheating of cable پوشش کابل
starting cable کابلراهاندازی
sheathed cable کابل غلاف دار
gas filled cable کابل گاز
fiber cored cable کابل با مغز فیبری
fibre optic cable کابل فیبر نوری
high tension cable کابل فشار قوی
high frequency cable کابل فرکانس بالا
power supply cable کابل منبع تغذیه
single core cable کابل یک سیمه
gas impregnated cable کابل گازدار
gas impregnated cable کابل گازی
single core cable کابل یک رشتهای
hand cable winch جراثقال دستی
power supply cable کابل منبع قدرت
non metallic sheathed cable کابل با پوشش غیرفلزی
multiple cable joint اتصال کابل چند رشتهای
multiple cable joint موف انشعاب
anchor line cable کابل استقرار چتردر هواپیما
multiple cable joint مفصل انشعاب
high voltage cable کابل فشار قوی
multi conductor cable کابل چند رشتهای
multiple conductor cable کابل چند رشتهای
multi conductor cable کابل افشان
null modem cable کابل مودم خنثی
low loss cable کابل با تلفات کم
power feed cable کابل برق رسانی
power feed cable کابل تغذیه برق
single conductor cable کابل تک لایی
lead covered cable کابل با غلاف سربی
light weight cable کابل سبک
long distance cable کابل ارتباطی
oil filled cable کابل روغنی الکتریکی
low capacitance cable کابل با فرفیت کم
low frequency cable کابل فرکانس پایین
telegraph cable buoy بویه کابل
cable suspension bridge پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
cable distribution head مقسم سر کابل
trunk line cable کابل ارتباط
twisted pair cable کابل زوج بهم پیچیده
anchor line cable کابل لنگر
battery charging cable کابل باتری پر کن
main power cable کابلاصلی
anti induction cable کابل ضد القا
distribution by cable network پخشبوسیلهسیستمکابلی
cable-stayed bridges کابلهایبرقراریپل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com