English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English Persian
branch cutout فیوز انشعاب
Other Matches
cutout فیوز خودکار
magnetic cutout افتامات مغناطیسی
fuse cutout فیوز جهنده
film cutout فیوز پوستهای
cutout relay رله باتری پرکن
centrifugal cutout فیوز مرکزگریز
automatic cutout فیوز اتوماتیک
electromagnetic cutout فیوز الکترومغناطیسی
manual cutout افتامات دستی
automatic cutout قطع خودکار
vacuum cutout افتامات خلائی
rosette cutout مقره انشعاب فیوزدار
panel cutout فیوز تابلو
reverse current cutout افتامات
single pole cutout فیوز تک پل
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
Y-branch انشعابفرعی
no branch شغل بدون رسته
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
branch رشته [دانشی]
branch [تیرک گوتیک در طاق]
branch شاخه [دانشی]
branch کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch دایره قسمت
branch رشته
branch شعبه رشته
branch جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch بخش
branch شعبه
branch شاخه دراوردن
branch رسته
branch شاخه شاخه شدن
branch انشعاب
branch منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch مشتق شدن
branch رشته ساقه
branch تقسیم
branch شعبه زدن
branch شاخه
branch شاخ
branch فرع
grid branch مدار شبکه
duty branch رسته
branch address نشانی انشعاب
every branch of knowledge هرشاخه ازعلوم
executive branch officer line : syn
executive branch فرماندهی
root and branch اساسا
eco-branch شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
root and branch ازریشه
What is your branch of study? رشته تحصیلیتان چیست ؟
Special Branch سازمانپلیسبریتانیا
branch office شعبه
fruit branch شاخهمیوه
branch duct مجرایشاخهای
branch clip گوشیپزشکی
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
service branch انشعاب
root and branch کاملا
duty branch رسته خدمتی
branch head دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch extension اتصال موازی فرعی
branch extension اتصال شنت
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
branch depot امادگاه رستهای
branch line خط فرعی
branch cutter اهن دهره
branch line شاخه
branch lines شاخه
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
branch lines خط فرعی
air branch قسمت امور هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
branch circuit مدار انشعابی
basic branch رسته اولیه
artillery branch رسته توپخانه
branch instruction دستورالعمل انشعاب
branch cutter شاخه بر
case branch انشعاب شرطی
branch switch کلید
conditional branch انشعاب شرطی
branch pipe پنجه اگزوز
branch office دفتر شعبه
condeitional branch انشعاب شرطی
olive branch شاخ زیتون
branch of a company شعبه شرکت
olive branch اولاد
connecting branch اتصال یا پیوستگی
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
double branch چهارراهه
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
Remove something root and branch. چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
branch immaterial position شغل همه رستهای
branch qualified officer افسر متخصص رستهای
branch material position شغل سازمانی
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
branch material curriculum برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
foam branch pipe لوله کف ساز
upper branch of meridian نصف النهار برین
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
branch return pipe لولهبرگشتشاخهای
branch supply pipe منبعشاخهای
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com