Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
breaker line
خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
Search result with all words
line breaker
کلید خط
line circuit breaker
کلید جریان زیاد
line circuit breaker
کلید قطع کننده مدار
Other Matches
breaker
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
breaker
شکن
breaker
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
horse breaker
اسب رام کن
house breaker
دزد روز
house breaker
دزد روز کار
ice breaker
اژدر یخ شکن
ice breaker
کشتی یخ شکن
stone breaker
سنگبر
ice breaker
ناو یخ شکن
ignition breaker
پلاتین دلکو
horse breaker
چابک سوار
breaker contact
پلاتین
peace breaker
ارامش بهم زن
record-breaker
فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
peace breaker
اشوب کن
peace breaker
اشوبگر
bale breaker
برچسب عدل
circuit breaker
مدارشکن
circuit breaker
برق شکن
circuit breaker
سویچی برای قطع جریان
tie breaker
گره بازکن
tie-breaker
گره بازکن
gyratory breaker
سنگ شکن دورانی
heart breaker
زلف روی شقیقه
record-breaker
ثبتکند
prison breaker
زندان گریز
contact breaker
افتومات
breaker point
پلاتین
breaker arm
انگشتی دلکو
brush breaker
بوته کنی
magneto breaker
ضربه گر مگنت
bale breaker
ابزار عدل بازکن
ingot breaker
شمش شکن
breaker arm
چکش برق
current breaker
کلید قطع کننده جریان
jaw breaker
ارواره شکن
law breaker
قانون شکن
contact breaker
کلید قطع کننده
jaw breaker
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
strike-breaker
اعتصاب شکن
high tension breaker
کلید فشار قوی
power circuit breaker
کلید بار
automatic circuit breaker
مدارشکن خودکار
maximum circuit breaker
کلید جریان زیاد
main circuit breaker
قطبمداراصلی
three phase circuit breaker
کلید قدرت سه فاز
underload circuit breaker
فیوز کمی بار
overload circuit breaker
فیوز اضافه بار
impluse circuit breaker
کلید قطع کننده جریان
automatic circuit breaker
کلید قطع کننده مدار خودکار
oil circuit breaker
مدارشکن روغنی
fault voltage circuit breaker
کلید قطع کننده ولتاژ عیب
reverse current circuit breaker
مدارشکن جریان معکوس
single pole circuit breaker
مدارتکفطبشکننده
magnetic blow out circuit breaker
کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
double pole circuit breaker
دوقطبمدارشکننده
earth fault circuit breaker
مدارزمینیشکننده
heavy current circuit breaker
کلید قدرت
maximum current circuit breaker
کلید قطع کننده جریان حداکثر
automatic reset circuit breaker
محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
line to line fault
تماس خطوط
line by line milling
فرز کردن سطری
line by line analysis
تجزیه سطر به سطر
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
line to line voltage
ولتاژ بین دو خط
line to line spacing
فاصله سطور
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
line to line fault
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
down line
بار کردن پایین خطی
line
شعبه
line
محصول
line
لاین
line
رشته
line
طرز
line
حدود رویه
in line
شمشیر در وضع حمله
in line
همراستا
line
نسب
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
اتصال فیزیکی به ارسال داده
along line
در خط
o o line
خط تقسیم دیدبانی
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
by line
خط فرعی راه اهن
by line
خط دوم یافرعی
line out
با خط علامت گذاشتن
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line
خط زدن
all along the line
درامتدادهمه خط
all along the line
در همه جا
along line
در امتداد خطوط
line by line
سطر به سطر
line
جبهه جنگ
line
خط انداختن در
the line
صف
line
: خط کشیدن
line
لجام
line
دهنه
line
جاده
line
طناب سیم
line
رسن
line
ریسمان
line
رشته بند
line
ردیف
line
سطر
to come in to line
موافقت کردن
to come in to line
در صف امدن
line
خط دار کردن
line
بخط کردن
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line
سیم
line
در سمت
line
صفی در خط
mean line
خط میان
line
خط صف
line
طناب خط
below the line
درامد یا هزینه غیر مترقبه
o o line
خط دیدبانی سپاه
line
خط
line
پوشاندن
line
استرکردن
line
ترازکردن
line
اراستن
line
: خط
line up
به خط شدن
line
لوله منفردی در سیستم سیالات
off line
برون خطی
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
on line help
کمک مستقیم
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
off line
غیر متصل
old line
محافظه کار
out of line
<idiom>
ناصحیح
off line
قطع
off line
منفصل
Are you still on the line?
خط را قطع نکردی؟
out of line
خارج از خط جبهه
line up
به ترتیب ایستادن
line up
ردیف ایستادن تیم
line-up
به خط شدن
on line
مستقیم
on line
متصل
on the line
هواپیمای اماده پرواز
line-up
به ترتیب ایستادن
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up
<idiom>
به درستی میزان کردن
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
on line
درون خطی
on line
در خط
by-line
خط فرعی راه اهن
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line-up
ردیف ایستادن تیم
down the line
ضربه از کنار زمین
by-line
خط دوم یافرعی
down the line
<idiom>
درآینده
line of d.
مرز
line up
<idiom>
به صف کردن
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
line of d.
حد فاصل
on line
داخل رده
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
on line
مورداستعمال
penny a line
ارزان
lyman line
خط لیمان
lumber's line
خط سینه ناو
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
mach line
موج ضربهای ضعیف
outhaul line
برون کش
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
load line
خط بار
pipe line
خط لوله
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
pass a line
رد کردن طناب
overhead line
خط هوایی
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
peaked line
خط چین
local line
خط محلی
overhead line
سیمکشی هوایی
peaked line
خط پاره پاره
loop line
دوراهی
lubber line
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
lubber's line
نشانگر سینه
marline or line
طناب کوچک دولا
phantom line
خط فرضی
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
on line database
پایگاه داده درون خطی
phantom line
خط سری
on line operation
عملکرد درون خطی
on line operation
عمل درون خطی
multicore line
خط چند رشتهای
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
off line storage
حافظه برون خطی
off line operation
عملکرد برون خطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com