Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 112 (7 milliseconds)
English	Persian
budget execution	اجرای بودجه
Other Matches
execution	قتل
execution	مدت زمان بین اجرای یک دستور
execution	محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution	خطای تشخیص داده شده هنگام اجرای یک برنامه
execution	1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
execution	اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
execution	اجرا [حکم دادگاه]
to do execution	خرابی وارداوردن
non execution	عدم اجرا
execution	انجام
execution	اعدام
execution	ضبط توقیف
execution	امضا
execution	اجرا
execution	عمل کردن
execution	بدار زدن اعدام اجرا کردن
execution time	زمان اجرا
execution of wills	اجرای وصایا
execution of judgments	اجرای احکام
execution for debt	اقدام برای طلب وصول
execution time	مدت اجرا
execution cycle	چرخه اجرا
command of execution	فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command of execution	ریاست اجرایی
carry into execution	اجرا کردن
concurrent execution	اجرای همزمان
execution time	حین اجرا
to carry into execution	انجام دادن
to carry into execution	اجراکردن
program execution	اجرای برنامه
mode of execution	روش انجام کاری
mode of execution	طرز اجرا
execution time	هنگام اجرا
stay of execution	مجازبهتخطیازقانون
concurrent program execution	اجرای همزمان برنامه
to suspend [stay] a ruling [proceedings] [the execution]	تعلیق کردن حکمی [دعوایی ] [ اجرای حکمی] [قانون]
budget	اعتبار
budget	حساب درامد وخرج
budget	بودجه
balanced budget	بودجه متوازن
state budget	بودجه دولت
government budget	بودجه دولت
flexible budget	بودجه انعطاف پذیر
flexible budget	بودجه متغیر
fixed budget	بودجه ثابت
financial budget	بودجه مالی
budget balance	توازن بودجه
budget balance	تعادل بودجه
annual budget	بودجه سالانه
family budget	بودجه خانوار
family budget	بودجه خانواده
household budget	بودجه خانوار
administrative budget	بودجه اداری
provide for in the budget	در بودجه پیش بینی کردن
budget account	حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
variable budget	بودجه متغیر
unified budget	بودجه واحد
unbalanced budget	بودجه نامتوازن
to p for a sum in the budget	مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
program budget	بودجه برنامهای
preliminary budget	بودجه مقدماتی
operating budget	بودجه بهره برداری
operating budget	بودجه عملیاتی
national budget	بودجه ملی
municipal budget	بودجه شهرداری
preliminary budget	بودجه ابتدائی
budget deficit	کسری بودجه
budget process	فرایند بودجه
budget process	مراحل بودجه
budget surplus	مازاد بودجه
budget surplus	اضافه بودجه
capital budget	بودجه سرمایهای
capital budget	بودجه تاسیساتی
capital budget	بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
budget cycle	مراحل بودجه
budget period	زمان بودجه
budget period	دوره بودجه
budget line	خط بودجه
budget deficit	کسر بودجه
budget determinant	تعیین بودجه
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
budget estimates	براوردهای بودجهای
budget data	اطلاعات بودجه
budget expenditures	مخارج بودجه
budget item	اقلام نقدی
budget item	اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
cash budget	بودجه نقدی
budget bureau	دفتر بودجه
current budget	بودجهای که برای یک سال مالی تدوین شود
cyclical budget	بودجه ادواری
cyclical budget	بودجه دورانی
development budget	بودجه عمرانی
budget constaint	محدودیت بودجهای
budget comittee	گروه بودجه
budget classification	طبقه بندی بودجه
budget ceiling	سقف بودجه
current budget	بودجه جاری
budget constraint	محدودیت بودجه
budget credit	اعتبار بودجه
budget cycle	گردش بودجه
command budget estimate	براورد بودجه یکان
balanced budget theorem	قضیه بودجه متوازن
The budget deficit of 1980 .	کسر بودجه سا ل1980
The welfare budget has been cut down.	از بودجه رفاهی مقداری زده اند
preliminary budget forecast	پیش بینی مقدماتی بودجه
budget forecasting model	مدل پیشگویی بودجهای
cyclically balanced budget	بودجه متوازن ادواری
command budget estimate	براوردبودجه
balanced budget multiplier	ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
national economic budget	بودجه اقتصادی ملی
multiplier effect of a balanced budget	اثر بهم فزاینده بودجه متوازن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com