Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
buffer zone
منطقه پیشگیری
buffer zone
منطقه تامین
buffer zone
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
Other Matches
buffer
ضربت خور حائل
buffer
تامپون
buffer
ضربه گیر بالشتک
buffer
ماشین لرزنده
buffer
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
buffer
دافع اطاق خرج
buffer
ضربت گیر
buffer
استفاده از میانگیر
buffer
پرداخت کردن
buffer
محلول تامپون
buffer
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer
حافظه میانجی
buffer
حافظه موقت
buffer
حافظه میانی
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
buffer
سپر
buffer
میانگیر
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
buffer
بافر
buffer
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
oil buffer
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید
refresh buffer
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
storage buffer
میانگیر انباره
output buffer
میانگیر خروجی
buffer distance
محوطه امنیت
off screen buffer
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
buffer tank
تانکرحائل
buffer distance
حاشیه امنیت
buffer condenser
خازن میانگیر
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer chamber
اطاق خرج
buffer capacity
فرفیت بافر
buffer body
بدنه دافع
keyboard buffer
بافر صفحه کلید
elastic buffer
میانگیر ارتجاعی
elastic buffer
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
buffer duo
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer memory
حافظه میانیگر
buffer register
ثبات میانگیر
buffer solution
محلول بافر
buffer stage
مرحله میانگیر
buffer state
دولت حایل
buffer state
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer stock
ذخیره اتکائی
buffer stock
تامین ذخیره
buffer stock
موجودی ذخیره
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer stock
مواد اولیه ذخیره
buffer stock
موجودی احتیاطی
buffer storage
انباره میانگیر
buffer storage
حافظه میانگیر
disk buffer
میانگیر دیسک
disk buffer
بافر دیسک
buffer area
ناحیه میانگیر
buffer zones
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zones
منطقه تامین
buffer zones
منطقه پیشگیری
buffer-bar
[railway]
ضرب خور
[قطار]
zone
منطقه
zone
محوطه
zone
کمربند حبه باروت
zone
دفاع منطقهای
zone
منطقه دفاعی
zone
منطقه Prohibited-Neutral-Occupation
zone
مدارات
zone
مدار
zone
منطقه عمل
inner zone
منطقه اتش داخلی
zone
ناحیهای شدن
zone
حوزه
zone
منطقه ناحیه
zone
ناحیه
zone
کمربند
zone
محات کردن جزو حوزهای به حساب اوردن
zone
حیطه محدوده
zone
نوار
zone
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone
قلمرو
zone
بخش
zone
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone
ناحیه دسته بندی
inner zone
منطقه داخلی
zone
زون
service zone
بخشسرویسزدن
photic zone
نوار نوری
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
plastic zone
منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
plastic zone
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
school zone
قلمرومدرسه
prohibited zone
حریم
red zone
دایره قرمز صفحه هدفگیری
defending zone
نقطهدفاعی
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
saturated zone
منطقه اشباع
sensitive zone
منطقه حساس
separation zone
منطقه حد
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
battle zone
منطقهجنگی
oral zone
ناحیه دهانی
kill zone
کشتارگاه
kill zone
منطقه کشتاردشمن
landing zone
منطقه فرود
landing zone
منطقه نشست هوایی
landing zone
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing zone
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
smokeless zone
مناطقیکهدرآنهاسیگارکشیدنممنوعاست
life zone
منطقه حیاتی
life zone
منطقه زیست شناسی
limnetic zone
لایه نورگیر اب
neutral zone
منطقه خنثی
neutral zone
منطقه بی طرف
neutral zone
منطقه بیطرف
exclusion zone
مکانممنوعه
end zone
منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
prohibited zone
منطقه ممنوعه
attacking zone
منطقهحمله
zone bits
بیت منطقه بیت دسته بندی
zone decimal
دسته بندی اعشاری
zone decimal
دسته بندی ده دهی
zone defence
دفاع منطقهای
zone fire
اتش درو
zone fire
اتش درو در عمق
zone of acceptability
منطقه قابل قبول
zone of action
منطقه عمل
zone of action
منطقه عملیات یکان
zone of aeration
منطقه هواگیر
zone punch
سوراخ دسته بندی
zone of contact
محل برخورد
zone of dispersion
منطقه پراکندگی گلوله ها
zone of fire
منطقه تیر
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
zone purification
تصفیه منطقهای
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
shadow zone
منطقه کور عمق اب
skip zone
منطقه کور رادیویی
somatosensory zone
منطقه حسهای تنی
zone of contact
ناحیه تماس
strike zone
منطقه خط سیر
strike zone
سیرمجاز گوی چوگان زن
sublittoral zone
نوار زیر کرانهای
sublittoral zone
زون زیرکرانهای
zone refining
پالایش منطقهای
tensile zone
منطقه کششی
the frigid zone
منطقه افسرده
the frigid zone
منطقه منجمده
torrid zone
منطقه حاره
weight zone
مربع وزن گلوله
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
demilitarized zone
منطقه بی طرف
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
depletion zone
ناحیه تخلیه
blind zone
منطقه کور
beatten zone
منطقه مضروبه
beatten zone
منطقه مورد اصابت
back zone
منطقه عقب زمین والیبال
drop zone
منطقه فرود
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop zone
منطقه فرود چترباز
attacting zone
منطقه دروازه
edge zone
اطراف لبه
edge zone
ناحیه لبه
defense zone
منطقه پدافند
dead zone
زاویه بیروح
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
coastal zone
منطقه ساحلی
combat zone
منطقه رزم
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
communication zone
منطقه مواصلات
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
contiguous zone
منطقه مجاور
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
time zone
منطقه ساعتی جهانی
control zone
منطقه کنترل هوایی
active zone of well
حوزه فعال چاه
convergence zone
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
danger zone
منطقه خطر
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
attack zone
منطقه حمله
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
aeration zone
منطقه هواگیر
hot zone
ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
identification zone
منطقه تشخیص هدف
identification zone
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
indifference zone
ناحیه خنثی
active zone of well
حوزهای که چاه را تغذیه میکند
intemperate zone
منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
intermediate zone
ناحیه ی میانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com