Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
built in jack
جک مخصوص نصب
Other Matches
built in
توکار
built in
موجود در داخل چیزی
built in
غیر قابل انتقال
built in
جزو ساختمان
well-built
خوشاستیل - خوشساخت
built in
وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
new built
تازه ساز
new built
نوساخت نوساز
new built
تازه ساخت
built into
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
built-in
ی از سیستم است
built-in
تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
built up
پر از ساختمان
built-up
پر از ساختمان
built
ریخت
built
ترکیب
built
ساخت
built-in
تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده
built-in
غیرقابل انتقال
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
jerry-built
ارزان بناشده
built in fonts
شکل حروف تعبیه شده
jerry-built
سر هم بندی شده
jerry built
با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry built
ارزان بناشده
jerry built
سر هم بندی شده
built on sand
سست بنیاد
built on sand
ناپایدار
built up beam
تیر ساخته شده
jerry-built
با بی دقتی روی هم سوار شده
built in stabilizers
تثبیت کنندههای خودکار
air built
پوچ
built in font
فونت توکار
built in engine
موتور تاسیسات
built in check
بررسی توکار
built in check
مقابله توکار
built in panel
تابلوی نصب
built in function
تابع توکار
brick built
اجر ساز
brick built
اجری
built in aerial
آنتن دستگاهی
built up crossing
قطعه ریل متقاطع
built up edge
لبه مخصوص نصب
built up frog
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
purpose-built
<adj.>
عملی
purpose-built
<adj.>
قابل اجرا
purpose-built
<adj.>
قابل استفاده
purpose-built
<adj.>
کارکردی
purpose-built
<adj.>
سودمند
purpose-built
<adj.>
درست
purpose-built
<adj.>
شایسته
purpose-built
<adj.>
هدفمند
purpose-built
<adj.>
اجرا شدنی
purpose-built
<adj.>
مفید
purpose-built
<adj.>
باصرفه
purpose-built
<adj.>
دارای مزیت
purpose-built
<adj.>
بدرد خور
purpose-built
<adj.>
مناسب
It has built up quite a reputation.
اسمش خوب دررفته
built up frog
قلبی ریل
built up frog
قورباغهای نصب
built up lining
پوشش مرکب
built up section
مقاطع مرکب
coach built
چوبی
custom built
سفارشی
custom built
سفارشی تهیه شده اختصاصی
purpose-built
<adj.>
به درد بخور
the churach built him up
کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
built-in microphone
میکروفن
air built
هوایی
purpose-built
تکمنظوره برایمنظوریخاص
custom-built
آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
Rome was not built in a day
<proverb>
رم یکشبه بنا نشد
made or built up mast
دگل چند تیکه
jack
پایه
jack
خرک پیچدار
jack
بالا بردن
jack
ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
jack up
<idiom>
jack
گوی جک
jack
گوی اصلی یا هدف
jack up
بالا بردن
jack
ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
jack
باربردار قلاب گوشی
jack
پرچم سینه ناو
jack
پرچم کوچک ماشین
jack
خرک
jack
جک اتومبیل
jack
سرباز
jack
جک زدن
jack
انبر اتصال
jack
جک
jack
ژاک برق
jack
جک چکمه کش
jack
فیش برق
jack tar
ملوان
motorcar jack
بالابر یا جک اتومبیل
jack in the box
نوعی اتش بازی
jack in the box
جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
jack tar
ملاح
power jack
جک
roasting jack
سیخ کباب گردنده
sawyer's jack
خرک اره کشی
jack screw
پیچ بالابرنده
man jack
شخص
man jack
نفر
jack staff
میله پرچم سینه
jack snipe
یلوه
jack towel
حوله بی سروته که دوراستوانه یاغلتکی باشد
jack snipe
نوک درازه
jack screw
پیچ بالابر
jack screw
پیچ تنظیم
jiffy jack
جک ازمایشگاهی
lifting jack
جک بالابر
jack in the box
علی ورجه
man jack
فرد
screw jack
جک پیچی
jack-up platform
سکویبالابر
output jack
جکخروجی
jack-of-all-trades
<idiom>
jack arch
طاق افقی
to jack up a car
خودرویی را جک زدن
jack screw
خرک پیچدار
sawyer's jack
خرک چوب بری
pallet jack
جرثقیل دستی
[یا برقی]
با دو شاخه
jack spring
فنرجک
jack plug
توپکفیشبرق
smoke jack
سیخ گردان
telephone jack
جک تلفن
telephone jack
مادگی تلفن
yellow jack
تب زرد
yellow jack
پرچم قرنطینه کشتی
boot jack
محلقرارگرفتنکفشبرایواکسزدن
hammer jack
جکچکش
headphone jack
جایورودهدفن
jack field
فضایجک
jack salmon
اردک ماهی چشم سفید امریکا
jack-in-the-boxes
جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
jack-knifes
چاقوی بزرگ جیبی
firing jack
جک تیر
firing jack
جک اتش
floor jack
اهرم فرعی
jack-knifing
چاقوی بزرگ جیبی
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
jack-knives
چاقوی بزرگ جیبی
hydraulic jack
جک هیدرولیکی
jack a dandy
ادم خودساز
jack a dandy
جلف
jack a dandy
کج کلاه
apple jack
عرق سیب
jack and gill
دونامه نماینده ........
jack-knifed
چاقوی بزرگ جیبی
jumping jack
عروسک خیمه شب بازی
every man jack
همه کس
jack boot
چکمه ساق بلند
jack of all trades
همه کاره
cheap jack
دوره گرد
car jack
جک اتومبیل
jack-in-the-boxes
نوعی اتش بازی
jack-in-the-boxes
علی ورجه
Union Jack
پرچم ملی انگلیس
jack-in-the-box
علی ورجه
jack-in-the-box
نوعی اتش بازی
every man jack
هرکس
Union Jack
پرچم سینه
jack of all trades
همه فن حریف
jack-knife
چاقوی بزرگ جیبی
jack-in-the-box
جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
articulated jack
جک مفصلی
jack box
جعبه اتصال
jack o' lantern
دروغ نور
jack o' lent
تمثال یهودای اسخر یوطی اماج
jack o' lent
هدف
jack on both sides
شریک دزدورفیق قافله
jack plane
رنده دستگاه
jack plane
رنده بزرگ
jack plane
رنده درشت تراش
jack pot
دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
jack pudding
لوده
jack pudding
مسخره
jack ring
طوق جک
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
jack ring
خاموت
jack o' lantern
نور کاذب
jack mackerel
ماهی ازاد کالیفرنیا
banana jack
مادگی در رادیو برای دوشاخه
jack box
جعبه تقسیم تلفن
jack frost
لولوی زمستانی
jack frost
بابایخی
jack hammer
مته چکشی
jack hammer
این مته با هواکار میکند
jack hammer
مته دجبر
jack hammer
مته ضربهای مته چکشی
jack in office
ادم باد درسرکه تازه بمقام
jack in office
رسیده است
jack johnson
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
jack ketch
دارزن
jack ketch
طناب انداز
jack knife
خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
jack roll
چرخ چاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com