Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
English
Persian
bullion market
بازار شمش
Other Matches
bullion
شمش فلزات با عیار معین
bullion
شمش
bullion
شمش زر یا سیم
bullion
شمش طلا و نقره
bullion stitch
گرهفرانسویچندقلو
gold bullion standard
پایه طلای غیر مسکوک
gold bullion standard
پایه شمش طلا
market
درمعرض فروش قرار دادن
market
در بازار دادوستد کردن
market
فروختن
off-market
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
market
بازار فروش
[اقتصاد]
market value
ارزش
down-market
رجوع شود به downscale
market
مرکزتجارت
market
محل داد وستد
outside market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
in the market for
<idiom>
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
market value
قیمت بازار
market
به بازار عرضه کردن
market value
ارزش بازاری
market value
در بازار قیمت بازار
market value
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
market
بازار
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
price market
وضع کردن قیمت در انحصار
market share
سهم بازار
perfect market
بازار کامل
organized market
بازار سازمان یافته
market system
نظام بازار
market trends
روندهای بازار
market structure
بنیان بازار
narrow market
بازار محدود
oil market
بازار نفت
market structure
ساخت بازار
market trust
بازار انحصاری
rig the market
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
market segmentation
تجزیه بازار
market segmentation
تقسیم بازار
market oriented
بازاری
market opportunity
فرصت بازار
market mechanism
مکانیسم بازار
market mechanism
طرز کار بازار
market leader
دارای رهبریت بازار
market leader
پیشقدم در بازار
market information
اطلاعات و دادههای بازار
market imperfection
ناقص بودن بازار
market oriented
در جهت بازار
market overt
بازار اشکار
market risk
خطر بازار
market survey
بررسی بازار
market review
بررسی بازار
market prices
قیمتهای بازار
market prices
قیمتهای تعیین شده در بازار
market leader
پیشرو بازار
market price
قیمت بازار
market penetration
نفوذ به بازار
market overt
بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
market imperfection
نقص بازار
to place on the market
به بازار عرضه کردن
to put on the market
به بازار عرضه کردن
carpet market
بازار فرش
flea market
<idiom>
بازارمکاره (بازارکهنه فروشها)
There is no market for it in Iran .
درایران مصرفی ندارد
to put on the market
درمعرض فروش قرار دادن
to place on the market
درمعرض فروش قرار دادن
to put on the market
فروختن
financial market
بازار مالی
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
off-market purchases
خرید در بیرون از بورس
to place on the market
فروختن
To depress the market .
بازار را کساد کردن
On the free market .
دربازار آزاد
market gardening
شغلسبزیکاریوکاشتمیوه
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
spot market
بازار معاملات نقدی
spot market
بازار نقدی
soft market
بازار با تقاضای خوب
sharing the market
تقسیم بازار
seller's market
بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
seller's market
بازار فروشنده
security market
بازار اوراق بهادار
the market is dull
بازار راکد است
the market is dull
بازار کساداست
to make a market of
معامله کردن
market gardener
باغکار سبزیکار
market garden
مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
labour market
متقاضیکار
cattle market
محلفروشاحشام
widening of market
گسترش بازار
wage market
بازار دستمزد
to rig the market
با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
to make a market of
با کالای دیگرمعاوضه کردن
securities market
بازار اوراق بهادار
commodity market
بازار کالای مصرفی
commodity market
بازار کالا
Common Market
فرانسه لوکزامبورگ و هلند
capital market
بازار سرمایه
buyers market
بازار خرید
buyer's market
بازار مناسب برای خریدار
buyer's market
بازاری که درکنترل خریدارست
buyer's market
بازار خرید
bullish market
بازار رو به رونق
Common Market
بلژیک
cornering the market
قبضه نمودن بازار
domestic market
بازار داخلی
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
dead market
بازار کم فروش
dead market
بازار کساد
credit market
بازار اعتباری
cornering the market
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
bullish market
بازار احتکاری
market place
بازار
stock market
بورس کالاهای مختلف
market research
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
stock market
بورس سهام وارز
flea market
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market
سمساری
money market
بازار پول
market research
بررسی بازار
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
black market
بازار سیاه
black market
دربازارسیاه معامله کردن
market economy
اقتصاد بازار
bull the market
بازار را گرم کردن
break into the market
در بازار رسوخ کردن
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
bearish market
بازار رو به افول
market economies
اقتصاد بازار
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market research
بازارپژوهی
commodity market
بازار مواد اولیه
market places
بازار
market demand
تقاضای بازار
Common Market
جامعه اقتصادی اروپا
market channels
مجاری توزیع
market appraisal
سنجش بازار
market acceptance
پذیرش کالا توسط بازار
loan market
بازار وام
labor market
بازار کار
imperfect market
بازار ناقص
open market
بازار ازاد
market equilibrium
تعادل بازار
market functions
وفائف بازار
market freedom
ازادی تجاری
market freedom
ازادی بازار
market forces
عوامل موثردر بازار
market forces
نیروهای بازار
market failure
شکست بازار نارسائی بازار
market failure
ناتوانی بازار
idols of the market
اوهام ناشی از سخن وامیزش
home market
بازار داخل کشور
home market
بازار داخلی
falling market
بازار رو به زوال
fair market
بازار مکاره
fair market
هفته بازار
exchange market
بازار اسعار
exchange market
بازار داد و ستد
easty market
بازاراست تا
free market
بازار ازاد
Common Market
بازار مشترک
open market
بازار باز
gold market
بازار طلا
foreign market
بازار خارج
futures market
بازار خرید و فروش سلف
open market
بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
kerb market
[British E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market
[American E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market clearing price
قیمت تعادل در بازار
market grades and grading
طبقه بندی بازار
dual labor market
بازار کار دوگانه
mass market product
محصول پر فروش
foreign exchange market
بازار ارز
free market economy
اقتصاد بازار ازاد
free market system
نظام بازار ازاد
market rate of interest
نرخ بهره بازار
market demand schedule
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
market directed economy
اقتصاد مبتنی بر بازار
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
open market operations
عملیات بازار ازاد
The gold market is booming .
بازار طلااینروزها گرم است
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
aggregate market supply
عرضه کل بازار
black market operations
عملیات بازار سیاه
the islamic inspector of the market
محتسب
open market price
قیمت بازار ازاد
demand and supply market
بازار عرضه و تقاضا
open market rate
نرخ بازار ازاد
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
developed market economy countries
کشورهای مرفه
He eats bread at the ruling market price.
<proverb>
نان را به نرخ روز مى خورد .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com