English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
by return of post با نخستین پست
Other Matches
return مراجعت
return بازگشت
return پس فرستادن عودت
return آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
return کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return نشانههای انتهای خط
return کلید Return
return to zero بازگشت به صفر
return to zero با بازگشت به صفر
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
to return a v to any one کسی رابازدیدکردن ببازدیدکسی رفتن
return برگشت
return مراجعت برگرداندن
return برگشتن
return گزارش نهایی هیات تحقیق
return اعاده بازگشت
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return عودت دادن
return عملکرد کارکرد
return عودت
return مراجعت کردن عکس العمل
return گزارش رسمی
return گزارش دادن
return درامد
return بازده
return اعاده
return رجعت
return مراجعت کردن
non return to zero بدون بازگشت به صفر
return [on something] نرخ بازده
return [on something] نرخ بازدهی
in return for بجای
in return for عوض
in return for درعوض
in return در تلافی [کاری]
in return به جای [کاری]
in return درعوض [کاری]
return عایدی
return [on something] درآمد
return [on something] سود
return [on something] محصول
return [on something] فایده
diminishing return بازده نزولی
decreasing return بازده نزولی
carriage return تعویض سطر Return/Enter
grid return سیم برگشت شبکه
enter/return کلید Return یا Enter
ground return بازتاب زمینی
ground return برگشت زمینی
fair return بازده منصفانه
fair return بازده عادلانه
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
i will return his kindness مهربانی او را تلافی خواهم کرد
please return the book خواهشمندم کتاب را برگردانید
carriage return سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
carriage return سر سطر رفتن
rate of return نرخ بازده
carraiage return سر سطر رفتن
rate of return نرخ بازدهی
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
return ticket بلیط دوسره
return tickets بلیط دوسره
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
grid return سیم برگشت
non return valve شیر یک سویه
non return valve شیر یکطرفه
ball return بازگشت گوی بولینگ
average return بازده متوسط
ration return اسناد هزینه جیره
ration return اسنادجیره
return wire سیم برگشت
return conductor سیم برگشت
return code رمزبازگشت
return circuit مدار برگشتی
return cargo محموله برگشت
carriage return بازگشت نورد
return address نشانی بازگشت
return account صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
return account حساب بازگشت
return a negative پاسخ منفی دادن
return perion دوره تناوب
return perion زمان برگشت
automatic return سیستم عودت خودکار وسایل
return ticket بلیط رفت و برگشت
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
to return a visit بازدید کردن
short return برگشت کوتاه
soft return فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
terrain return اکوی زمینی
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
return spring فنرارتجاعی
till his return تا موقع برگشتن او
to bring a return درامد دادن
to return a greeting جواب سلام دادن
track return مدار برگشت
return air بازگشتهوا
day return بلیط رفتو برگشت
return match بازیبرگشت
return flight پرواز برگشت
constant return بازده ثابت
sale or return فروش یااعاده
sale or return فروش یا عودت
return lines خطهای بازگشتی
return current جریان برگشت
return of guarantee عودت ضمانتنامه
return on capital بازدهی سرمایه
return flow جریان برگشت
return pipe لوله برگشت
return of a guarantee عودت ضمانتنامه
return pistol طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
return line خط برگشت
return interval دوره بازگشت
return key کلید بازگشت
return to zero signal علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
return to scale بازده نسبت به مقیاس
return key کلید Return
return of capital بازده سرمایه
law of diminishing return قانون بازده نزولی
normal rate of return نرخ بازده متعارف
law of increasing return قانون بازده فزاینده
law of increasing return قانون بازده صعودی
constant return to scale بازده ثابت نسبت به مقیاس
hurdle rate of return کمترین نرخ بازده
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
to get a good return on an investment بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
hurdle rate of return نرخ بازده لازم
double-return stair پله های دوتایی
to return to the fold [family] به خانواده خود برگشتن
increasing marginal return بازده نهائی فزاینده
internal rate of return نرخ بازده داخلی
He didnt return (acknowledge) my greetings. جواب سلام مرا نداد
average net return بازده خالص متوسط
branch return pipe لولهبرگشتشاخهای
soft carriage return خط فاصله خالی
social rate of return نرخ بازده اجتماعی
net rate of return نرخ بازده خالص
under arm low return ضربه کوتاه پایین دست
private rate of return نرخ بازده خصوصی
coin return bucket محلبرگشتپول
main return pipe لولهبرگشتاصلی
marginal return of investment بازدهی نهائی سرمایه گذاری
marginal return of capital بازده نهائی سرمایه
rate of return over cost نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
ground return circuit مدار تک سیم
To return . To give back. پس دادن
stay there till i return انجا بمانیدتامن برگردم
Tehran- paris and return ( vice –versa) . تهران ـ پاریس وبالعکس
Impress on (instruct) her to return quickly . urge her to come back soon . به اوبسپارید که زود مراجعت کند
the post has come پست امد
last post شیپورعزا
the post has come پست رسید
the post has come پست وارد شد
out post پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
out post نگهبانی
out post نگهبان
last post شیپور خاموشی
to post up تکمیل کردن
to post up مطلع کردن کامل دادن به
post- تیرعمودی
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
post محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- مجموعه پستی
post- بسته پستی
post- سیستم پستی پستخانه
post- عجله
post- ارسال سریع پست کردن
post- تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post- چوب تقویت
post- پست نظامی
post- وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- نامه رسان پستچی
post- چاپار
post- پست
post ستون
post بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- صندوق پست تعجیل
post ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- پاسگاه
post- پایگاه
post- پادگان قرارگاه
post- دیرک ستون
post- تیر
post- جرز
post- محل ماموریت موضع
post- گماردن نگهبان قرار دادن
post- پست کردن
post- تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- مقام مسئولیت
post- شغل
post- ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com