Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
cable-stayed bridges
کابلهایبرقراریپل
Other Matches
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
stayed
تکیه مهار
stayed
نقطه اتکاء
stayed
مانع عصاء
stayed
سکون
stayed
ماندن
stayed
ایست
stayed
توقف مکث
stayed
بازداشتن
stayed
نگاه داشتن
stayed
توقف کردن
stayed
حائل
stayed
توقفگاه
stayed
بکسل طولی ناو
stayed
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
stayed
سپر
stayed
انکر
He stayed three nights with us.
سه شب پیش ما بود
i stayed there for days
سه روز انجا ماندم
I stayed at the hotel with some friends.
با دوستانم درهتل ماندم
We stayed at the seaside for one week .
یک هفته کنا ردریا ماندیم
I stayed up reading until midnight.
تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
He wisely stayed at home .
عقل کردودرمنزل ماند
bridges
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges
پل فرماندهی کشتی
bridges
پل ساختن
bridges
اتصال دادن
bridges
پل
bridges
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
پل فرماندهی
bridges
بازی ورق
bridges
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges
جسر
bridges
برامدگی بینی
bridges
compassplatform : syn
bridges
پل زدن
Tourists have stayed away in droves this summer.
این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
I stayed in concealment until the danger passed.
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
suspension bridges
پل معلق
suspension bridges
پل اویزان
burn one's bridges behind one
<idiom>
پلهای پشت سرش راخراب کردن
types of beam bridges
قسمتهایتیرپیل
types of arch bridges
انواعیلها
yerkes bridges point scale
مقیاس امتیازی یرکیز-بریجز
have her cable
لنگر جواب دادن
cable
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable way
مسیر کابل
cable way
راه اهن برقی
cable way
سیم یا کابل نقاله
d.c. cable
کابل جریان دائم
bx cable
لوله ب ایکس
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable
تلگراف
cable
مفتول فلزی بافته
cable
طناب فلزی
cable
سیم
cable
تلگراف کردن
cable
هادی
cable
اتصال در انتهای کامل
cable
طناب سیمی
cable
سیم تلگراف
cable
شاه سیم
cable
سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable
کابل
cable
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable
تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable
وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
service cable
کابل مصرف کننده
ribbon cable
کابل نواری
sheathed cable
کابل زره دار
quadoed cable
کابل چهارسیمه
sheathed cable
کابل غلاف دار
subscriber's cable
کابل مشترک
sheating of cable
پوشش کابل
subscriber's cable
کابل اتصال
shorten in cable
کوتاه کردن زنجیر
mains cable
کابل شبکه
sheathed cable
کابل زرهی
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
snub cable
ناگهان ترمز کردن
starter cable
کابل استارتر
power cable
کابل جریان قوی
power cable
کابل قدرت
quadded cable
کابل چهار سیمی
ignition cable
سیم سیستم جرقه زنی
insulated cable
کابل عایق بندی شده
insulated cable
کابل عایق شده
junction cable
کابل اتصال
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
lighting cable
کابل نور روشنایی
telecommunication cable
کابل ارتباطی
main cable
کابل اصلی
measuring cable
کابل سنجش
microphone cable
کابل میکروفن
microphone cable
سیم میکروفن
multicore cable
کابل افشان
multicore cable
کابل چند رشتهای
multiple cable
کابل چند رشتهای
outgoing cable
کابل خروجی
phantomed cable
کابل چهار سیمی
ignition cable
کابل احتراق
supply cable
کابل تغذیه
underground cable
کابل زیرزمینی
cable railway
تراموای
cable railways
تراموای
cable railways
ترن کابلی
brake cable
سیمترمز
cable distributor
قسمتکابلقرقرهایپیچشده
cable sleeve
محلاتصالکابل
cable stitch
بافتمارپیچ
electricity cable
کابلالکتریسیته
gear cable
کابلچرخدنده
starting cable
کابلراهاندازی
throttle cable
کابلساسات
transmission cable
کابلانتقال
cable television
تلویزیونکابلی
cable tail
انتهای سیم
Type cable
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
Type cable
میکرون
suspension cable
کابل اویزان
suspension cable
کابل معلق
tape cable
کابل نواری
telegraph cable
کابل تلگراف
telephone cable
کابل تلفن
three core cable
کابل سه رشتهای
tiers of cable
سیم کابل حلقه شده
trailing cable
کابل برق روکش دار
trunk cable
کابل ترانک
trunk cable
کابل ارتباطی
twin cable
کابل دو قلویی
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
Type cable
چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
Type cable
دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Type cable
دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
cable joint
مفصل اتصال کابل
coaxial cable
کابل هم محور
coaxial cable
کابل هم مرکز
cable assembly
کابل
coaxial cable
سیم هم مرکز
communication cable
کابل جریان ضعیف
concentric cable
کابل هم مرکز
connecting cable
کابل رابط
connection cable
کابل اتصال
control cable
کابل کنترل
dial cable
کابل صفحه مدرج
drop cable
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
cable connector
دو شاخه کابل
cable clip
پل کابل
co axial cable
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
chain cable
زنجیر لنگر
cable joint
موف اتصال
cable holder
gypsy : syn
cable holder
دوار زنجیر
cable head
سر کابل
cable locker
چاه زنجیر
cable guard
نگهدارنده کابل
cable match
رویارویی تلگرافی شطرنج
cable grip
چنگال کابل
cable moulding
فتیله نیمگرد یا گرد
cable officer
افسر لنگر
cable party
گروه لنگر
cable shield
لوله کابل
cable duct
لوله محافظ کابل برق
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
caoxial cable
کابل کواکسیال
cable core
سیم کابل
duplex cable
کابل دو سیمه
cable railway
ترن کابلی
hoisting cable
طناب بالابر
four core cable
کابل چهار سیمه
four core cable
کابل چهاررشتهای
bunched cable
کابل چندلایی
cable accessory
وسایل کابل
cable accessory
قطعات کابل
caoxial cable
سیم هم مرکز
armored cable
کابل مسلح
hook cable
کابل قلاب
gas cable
کابل گازی
anchor cable
طناب لنگر
anchor cable
کابل لنگر
cable cars
تراموای برقی
cable car
تراموای برقی
hoisting cable
کابل بالاکش
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
flexible cable
کابل خم پذیر
cable cleat
بست کابل
cable support
بست کابل
cable clamp
بست کابل
cable box
اتاقک کابل
cable block
قسمت کابل
communication cable
کابل ارتباطی
cable block
مجموعه کابل
flat cable
کابل تخت
exchange cable
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com