Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
called program
برنامه فرا خوانده
Other Matches
to be called
به نامی خوانده شدن
called
فرا خوانده
so-called
نامیده شدن
so-called
به اصطلاح
so called
باصطلاح
so called
که چنین نامیده شده
so called
کذایی
so called
اصطلاحا
so-called
اصطلاحا
so called
نامیده شدن
so-called
باصطلاح
so-called
که چنین نامیده شده
so called
به اصطلاح
so-called
کذایی
He is called by this name.
اورا به این رسم می خوانند
to be called at the bar
به سمت وکالت پذیرفته شدن
he called his kindred together
خوبشاوندان خودرافراهم اورد
called strick
پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
called shot
ضربه معین بطرف گوی یاکیسه یا هر دو
called pocket
کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
called ball
گوی تعیین شده از طرف بازیگر
The old paper money is called in.
اسکناسهای کهنه از جریان خارج می شوند
It was only when she rang up
[called]
that I realized it.
تازه وقتی که او
[زن]
زنگ زد من متوجه شدم.
Last night I called
[rang]
my mom.
دیشب به مادرم زنگ زدم.
The kings horse has been called a pack horse.
<proverb>
به اسب شاه گفتند یابو .
program
برنامه دستور
program id
شناسنامه برنامه
program
برنامه
program
روش کار پروگرام
program
نقشه
program
دستور کار
program
برنامه تهیه کردن
program
برنامه دارکردن
program
برنامه نوشتن
program
دستور
program
برنامه ریزی کردن
program
برنامه دادن برنامه ریختن
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program module
واحد برنامه
program manager
بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program language
زبان برنامه
program manager
مدیر برنامه ها
program maintenance
نگهداری برنامه
program maintenance
نگهداشت برنامه
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program listing
لیست برنامه
program library
کتابخانه برنامه ها
program library
کتابخانه برنامه
program listing
سیاهه برنامه
program music
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program of instruction
برنامه اموزش
program segment
قطعه برنامه
program section
بخش تهیه برنامه ها
program section
بخش برنامه ها
program schema
الگوی برنامه
program run
رانش برنامه
program relocation
جابجایی برنامه
program proving
اثبات برنامه
program product
فراورده برنامه
program product
محصول برنامه
program priority
اولویت برنامه
program package
بسته برنامه
program overlay
جایگذاشت برنامه
program of targets
برنامه اماجها
program of targets
برنامه هدفها
program of instruction
برنامه تدریس
program specification
خصیصه برنامه
program language
زبان برنامه نویسی
program documentation
مستند سازی برنامه
program debugging
اشکال زدایی برنامه
program counter
شمارشگربرنامه
program counter
شمارنده برنامه
program cost
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program cost
هزینه برنامه
program correctness
تصحیح برنامه
program control
کنترل برنامه
program coding
کدگذاری برنامه
program checkout
وارسی برنامه
program chaining
اتصال برنامه
program cards
کارتهای برنامه
program execution
اجرای برنامه
program file
فایل برنامه
program interrupt
قطع برنامه
program interrupt
وقفه برنامه
program generator
برنامه ساز
program generator
تولیدکننده برنامه
program generator
مولد برنامه
program generator
برنامه زا
program flowchart
نمودارگردشی برنامه
program flowchart
نمودارگردش کار برنامه
program flowchart
روند نمای برنامه
program flow
روند برنامه
program flow
گردش برنامه
program budget
بودجه برنامهای
program line
فرش های همگون
[اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
troop program
برنامه تامین عدههای نظامی
troop program
برنامه تشکیل یکانها
transient program
برنامه گذرا
training program
برنامه اموزش
test program
برنامه ازماینده
target program
برنامه هدف
target program
برنامه مقصود
systems program
برنامه سیستم
system program
برنامه سیستم
support program
برنامه پشتیبانی
supervisory program
برنامه نافر
stored program
برنامه ذخیره شده
tutorial program
برنامه خوداموز
utilitu program
برنامه کمکی
auxiliary program
برنامه کمک
[رایانه شناسی ]
program selector
انتخابگربرنامه
wordprocessing program
برنامه واژه پردازی
weight program
تمرین وزنه برداری
vhsic program
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program
برنامه استفاده کننده
user program
برنامه کاربر
utility program
برنامه کاربردی
utility program
برنامه مفید
utility program
برنامه سودمند
stored program
برنامه انباشته
stored program
بابرنامه انباشته
star program
بدون خطا اجرا شود
reentrant program
برنامه بازگذشتی
reentrable program
برنامه قابل بازگذشت
proprietary program
برنامه اختصاصی
program verification
عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
program text
متن برنامه
program testing
تست برنامه
program testing
ازمایش برنامه
program switch
گزینه برنامه
program structure
ساخت برنامه
program storage
انباره برنامه
program stop
توقف برنامه
program step
گام برنامه
program stack
پشته برنامه
relocatable program
برنامه جابجاپذیر
star program
برنامه کامل
spreadsheet program
برنامه صفحه گسترده
source program
برنامه مبداء
source program
برنامه منبع
service program
برنامه خدماتی
security program
برنامه حفافتی
scatter program
نمودار پراکنده
reusable program
برنامه قابل استفاده مجدد
resident program
برنامه مقیم
report program
برنامه گزارش
program specification
مشخصه برنامه
authorized program
برنامه مجاز
background program
برنامه پس زمینهای
foreground program
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
proofing program
برنامه محک
calendar program
ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
foreground program
برنامه پیش صحنی
calendar program
ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
food program
رژیم تغذیه
background program
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
generator program
برنامه مولد
graphics program
برنامه گرافیکی
interactive program
برنامه محاورهای
integrated program
برنامه مرتبط
integrated program
برنامه مجتمع
instructional program
برنامه اموزشی
information program
اگاه سازی برنامه اطلاعات
information program
برنامه اگاه سازی
inference program
برنامه استنباط
hardwired program
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
background program
برنامه زمینهای
food program
برنامه غذایی
calling program
برنامه فرا خواننده
calling program
برنامه فراخوانی
compiler program
برنامه همگردانی
deflationary program
برنامه ضد تورمی
debugging a program
اشکال زدایی یک برنامه
checking program
برنامه مقابله کننده
control program
برنامه کنترل
child program
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
communications program
برنامه ارتباطات
computer program
برنامه کامپیوتر
computer program
برنامه کامپیوتری
diagnostic program
برنامه تشخیصی
diagnostic program
برنامه عیب شناسی
dictionary program
برنامه فرهنگ لغات
calling program
برنامه فراخواننده
exercise program
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
executive program
برنامه مجری
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
executive program
برنامه اجرایی
even driven program
برنامه رویدادی
drawing program
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
draw program
برنامه ترسیم
comprehensive program
برنامه اجرائی جامع
assembly program
برنامه اسمبلی
problem program
برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
application program
برنامه کاربردی
package program
برنامه فشرده
production program
برنامه تولید
operating program
برنامه اجرایی
object program
برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com