Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (4 milliseconds)
English
Persian
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
Other Matches
shedding
پوست ریختن
shedding
کارخانه سرپوشیده
shedding
الونک
shedding
کپر
shedding
برگ ریزان کردن
shedding
پوست انداختن
shedding
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
انداختن افشاندن افکندن
shedding
ریختن
shedding of battery plate
ریزش صفحه باتری
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
camp
پادگان اردو زدن چادر زدن
camp
اردوگاه نظامی
camp
چادر
camp
چادر زدن
camp
منزل کردن
camp
اردو
camp
اردوگاه
camp
اردو زدن
camp
خیمه سرا
camp
لشکرگاه
trailer camp
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
to strike camp
اردورابهم زدن
training camp
اردوی امادگی
to skirt a camp
از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
work camp
اردوی کار
work camp
محل کار زندانیان
prison camp
زندان صحرایی
prison camp
بازداشتگاه بیرون شهر
prison camp
اردوگاه زندانیان
holiday camp
تفریحگاهتعطیلی
Where is the location of this camp ?
محل این اردوگاه کجاست ؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
refugee camp
اردوگاه پناهندگان
summer camp
پایگاهتابستانی
labor camp
اردوگاه کار
internment camp
بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
concentration camp
بازداشتگاه اسرا
concentration camp
اردوگاه کار اجباری
concentration camp
بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
boot camp
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
camp beds
تخت خواب سفری
camp bed
تخت خواب سفری
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
aides-de-camp
اجودان مخصوص
aide-de-camp
اجودان مخصوص
aide de camp
اجودان مخصوص
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
concentration camp
منطقه تجمع اسرا
concentration camp
بازداشتگاه
flying camp
اردوی سبک وسیار
computer camp
اردوی کامپیوتر
camp color
پرچم کوچک اردوگاهی
camp color
پرچم اردویی
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
camp chair
صندلی تاشونده
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp
پایگاه مبنا
vacation camp
[American E]
تفریحگاه تعطیلی
vacation camp
[American E]
پایگاه تابستانی
camp color party
دسته پرچم یورتچی
camp color party
گروه پرچم
two-burner camp stove
اجاقدوشعله
single-burner camp stove
اجاقپیکنیکیتکشعله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com