English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
capital goods کالاهای سرمایهای
capital goods دارایی ثابت
Search result with all words
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
Other Matches
goods جنس
goods اجناس
goods کالاها
goods امتعه
goods کالا
available goods کالاهای موجود
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
heavy goods ماشین الات سنگین
heavy goods محصول صنایع سنگین
heavy goods کالاهای سنگین
hazardous goods امتعه خطرناک
hazardous goods کالاهای خطرناک
hard goods اجسام سخت
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
handling of goods جابجایی امتعه
handling of goods جابجایی کالا
goods on consignment کالاهای امانی
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
goods receiving کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای درحال تحویل
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
intermediate goods کالاهای واسطهای
intermediate goods کالاهای واسطه
overdue goods کالاهای تحویل نشده
order for goods سفارش کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
on receipt of the goods بوصول کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable goods کالاهای بی دوام
narrow goods نوار قیطان
narrow goods کاذی باریک
mixed goods کالاهای مختلط
merit goods کالاهای ایده ال
merit goods کالاهای مطلوب
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods حق حبس کالا
knit goods کالای کش بافت
knit goods کش بافت
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
discount of goods تخفیف روی کالا
carriage of goods حمل و نقل کالا
checking of goods بررسی امتعه
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
finished goods کالاهای اماده فروش
finished goods کالاهای ساخته شده
final goods کالا برای مصرف نهائی
final goods کالای نهائی
fate of goods وضعیت کالا
fancy goods کالاهای تجملی
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
durable goods کالاهای بادوام
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods قماشهای زنانه
competitive goods کالاهای مورد رقابت
d. in second hand goods دست فروش
d. in second hand goods سمسار
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
goods afloat کالای در راه
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
consumer's goods کالای مصرفی
collection of goods دریافت کالا
collective goods کالاهای جمعی
goods inwards کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods مانند جاده
collective goods پارک و غیره
goods and services کالاها و خدمات
common goods کالای مورد نیاز عموم
complementary goods کالاهای مکمل
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
consumption goods کالاهای مصرفی
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
dry goods اجناس خشک
dry goods خشکبار
supporting goods کالاهای حمایتی
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
the goods in question کالای موردبحث
to boycott goods تحریم کردن کالا
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
goods train قطار باربری
goods train قطار حمل کالا
luxury goods کالاهای تجملی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
stolen goods مال مسروقه
stolen goods کالای مسروقه
substitute goods کالاهای جانشین
acceptance of goods پذیرفتن کالا
goods trains قطار حمل کالا
goods trains قطار باربری
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
substandard goods اجناس بنجل
transport of goods رفت و آمد بار
transport of goods حمل و نقل بار
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Contraband goods. کالای قا چاق
valuable goods اشیاء بهادار
valuable goods اشیاء باارزش
white goods پارچه سفید نخی
white goods حوله سفید ملافه
yard goods اجناس ذرعی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
goods wagon واگنحملکالا
manufactured goods کالایکارخانهساز
consumer goods اشیاء مصرفی
perishable goods perishables
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
proprietary goods کالاهای اختصاصی
public goods کالاهای عمومی
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
secondhand goods کالاهای دست دوم
smuggled goods کالای قاچاق
business goods کالای تولیدی
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
prohibited goods کالاهای منع شده
prohibited goods اشیاء ممنوع
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer goods کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
producer's goods مواد تولیدی
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
prohibited goods کالاهای ممنوعه
stolen goods اموال مسروقه
staple goods کالای بسیار ضروری
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
acceptance of goods قبول کردن کالا
consumer goods کالای مصرفی
appropriation of goods ضبط مال التجاره
consumer goods کالاهای مصرفی
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
soft goods کالاهای بی دوام
soft goods کالاهای مصرف شدنی
attractive goods کالاهای جذاب
spot goods کالاهای موجود
spot goods کالاهای اماده تحویل
capital value ارزش سرمایهای
capital value ارزش فعلی
capital حرف بزرگ
With my own capital . با سرمایه شخصی خودم
capital value ارزش سرمایه
capital گناه مستوجب اعدام سرمایه
capital حرف درشت پایتخت
capital راس المال
capital عالی
capital سرستون
capital قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
capital مستلزم بریدن سر یاقتل
capital پایتخت
capital سرمایه
capital تنخواه
capital رئیسی ریاست مابانه عمده
capital سرستون سرلوله بخاری
capital ارزش ویژه
capital فوقانی راسی
capital اساسی
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
mass production of goods تولید انبوه کالا
bogie goods truck کامیونحملکالا
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
bogie goods van واگنحملکالا
receiver of stolen goods مال خر
handing stolen goods اخفاء مال مسروقه
goods received note برگه دریافت کالا
goods of perishable nature اموال سریع الفساد
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
labor intensive goods کالاهای کاربر
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
man made goods کالاهای ساخت بشر
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
The goods in this shop could not be flogged. اجناس این مغازه باد کرده
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com